عشقت

عشقت
داغِ بزرگی بود
که روزگار
بر دل و پیشانی ام گذاشت ؛

حالا تو بگو
با دستی که پشت آن را داغ گذاشته ام
چگونه می توانم
دستِ دوست داشتنِ کسی را
دوباره بفشارم...؟!

#مینا_آقازاده
دیدگاه ها (۱)

تو #مرااز همیشه #تنهاتر کرده ایآنقدر تنهاکه برای خودم را هم ...

باید آنقدر در آغوشت بگیرم !که اگر روزی دور بودیم از هم عطر ت...

نمیدانمتو را به اندازه ی نفسم دوست دارمیا نفسم را به اندازه ...

بوسه،آناتومی آدم را به هم می ریزدتو را که می بوسممن بال در م...

#شهیدانهگر عقل پشت حرف دل "اما" نمی‌ گذاشتتردید پا به خلوت د...

وقتی آدم ها از چشم چراغ را می دزدند؛ از عشق نگاه را واز کوچه...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط