خلاصه وقتی رفتن از همه چی میسو خیلی سوسکی فیلم گرفت هنوز

خلاصه وقتی رفتن از همه چی میسو خیلی سوسکی فیلم گرفت هنوز باورم نمیشد که اون داره بهم خیانت میکنه اشک تو چشمام حلقه زد ولی نباید گریه میکردم چون جاش نبود وقتش نبود
گوشی تایم۲:۲۵دقیقه ی بامداد رو نشون میداد
تشکر کردیم و زدیم بیرون
تایم ۳:۰۰
به کوک پیام دادم «خونه ی میسو ام عزیزم»
میسو داشت با وکیل صحبت میکرد اره اونا وکیل داشتن یکی از وکیل های اشنا
خیلی اشنا به عبارتی پارک جیهوپ برادر میسو بود
شواهد ها رو با دستگاه پرینت چاپ گرفتم و با فلش ویدیو ها رو منتقل کردم
ساعت ۵:۲۰ صبح بود
با دوتا قهوه کنار میز نشستم میسو رو اروم صدا زدم تازه ۱ ساعت خوابیده بود به خاست خودش که بهم گفت ساعت
۵:۱۵بیدارم کن اروم تکونش دادم
۵:۴۵ یه لباس رسمی پوشیدم میسو هم سایز من بود تقریبا
به سمت قوه ی قضاییه حرکت کردم
درخواست طلاق دادم و شواهد رو نشون دادم
۶:۴۵ خسته بودم از قوه ی قضاییه باهام تماس گرفتن که ارائه ی مدارکتون قبول شد بیاین و مدارک رو بگیرید
۷:۵ مدارکم کامل بود درخواست برای طلاق رو ارسال کردن استرس کل بدنم رو فرا گرفته بود میسو براش کار پیش اومد و رفت قرار شد این چند روز رو پیش اون بمونم طولی نکشید که با تماس کوک مواجه شدم
استرسم بیشتر شده بود بدم میلرزید و کنترلی رو بدنم نداشتم
ریجکت.... نفسی راحت کشیدم بلاک....بلاک...بلاک از همه جا بلاکش کردم حالم از این پست فدرت بهم میخورد
۷:۴۵ پیامی از دادگاه گرفتم
جئون ات شما به دلیل فرضیه ی خیانت
جئون جونکوک به نسبت شما ساعت ۱۱ظهر به تاریخ ..... به دادگاه احضار شده اید (اولین بارمه شرمنده)
دو روز از اون ماجرا میگذره و من امروز اخرین دادگاه هست
صورت کوک خیلی شکسته شده انگار دوسال از این ماجرا میگذره اما کم تر از ۹۶ ساعته
ساعت ۹ بود ۱۰ جلسه برگزار میشد
سوار J class شدم به سمت دادگاه رفتم
۱۲:۳۰ دادگاه تموم شد و فقط رسمی مونده که به لطف دادستان حل شد
و من الان یه زن مستقل ام
دو روز بعد
صدای در میومد یه مهمونی کوچیک با میسو داشتم خودمو خودش
در رو باز کردم
سلاممممم
پایان فلش بک
پایان
دیدگاه ها (۷)

ماشین اتلباس ات تو دادگاه اول لباس ات دو دادگاه دومات راحتی ...

چند پارتی/تک پارتی با جیمین بریم؟؟؟؟

+هیچی همینجوری.....میری کنار؟؟؟البته عشقم هرچی خواستی صدام ک...

#چندپارتی#درخواستی #کوککوک؛ ات +؛بیخیال گذشت اون ات+گذشت تو ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

ویو کاترین به در تقه ای زدم و رفتم تو که با اقای جیون رو به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط