هر صبح به شوق دیدنت لبریزم

هر صبح به شوق دیدنت لبریزم
ای نای و نفس ز بودنت ، لبریزم

هرگاه زند شکوفه گل بر دهنت
با هر سخن از دمیدنت ، لبریزم
#فرزاد_متین
دیدگاه ها (۲)

بس که هر صبح سرودیم همه از چشم نگارشرم دارم که به خورشید بگو...

طفلی به نام شادی،دیریست گم شده ستبا چشم های روشن براقبا گیسو...

شب و مهتاب و یک دنیا ستارهخداوندا نزار اشکی ببارهبلطف و رحمت...

اینم هم از باز شدن پنبه

دخترانشاعرانی اند پر احساسغزل از نگاهشان می ریزد!سپید از موه...

فریبا شش بلوکی

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط