💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 3 🤍✨
(از زبان یونا)
شخص :به چی فکر میکردی خانم کوچولو🙂😁
وقتی گفت خانم کوچولو فهمیدم تهیونگه چون اون این لقبو ب من داده و توی خونه کلا منو خانم کوچولو صدا میکنن بیشتر
دستاشو از روی چشم برداشتم و برگشتم سمتش و محکم بغلش کردم و اونم منو محکم بغل کرد
یونا:دلم برات تنگ شده داداشییی
تهیونگ:منم دلم برات تنگ شده بود خانم کوچولو 🙂
یک دقیقه مکث کرد و گفت
تهیونگ:ولی ما فقط یک روز همو ندیدیم انقد دلت برام تنگ شده ک اینجوری بغلم کردی دارم له میشم🥴😁😂❤️
از بغلش اومدم بیرونو با جدیت گفتم
یونا :اره اصن دلم برات انقد تنگ شده بود مشکلی داری🤨
تهیونگ:...........😦
یونا:اگه مشکل داری بگو ک دیگه دلم برات تنگ نشه و دیگه دوسِت.....
ک یهو بغلم کرد و سرمو بوسید
تهیونگ:آروم باش دیوونه مگه چی گفتم
بعدم میدونی چقد خوشحال میشم وقتی میبینم خواهر کوچولوم انقد دوسم داره و بهم اهمیت میده 🙂♥️
بعدم گونمو بوسید
منم ی لبخند زدم و دوباره بغلش کردم
تهیونگ:خب خانم کوچولو چجوری کجا میری
یونا:میرم مدرسه داداشی
تهیونگ باشه بیا من میبرمت
یونا :چیییییی
نه نمیشه اصلا فکرشم نکن
تهیونگ:عه وا چرا !!!!؟؟؟
یونا:الان میای اونجا بچه ها میبینتت هم تورو ول نمیکنن هم منو
بابا لعنتی کل مدرسه طرفدارتن همه جا دارن ازت حرف میزنم
بعضی موقع ها رگ غیرتم باد میکنه میخوام بگیرم همشونو بزنم نابود کنم
ببینی چجوری قربون صدقت میرن فقط دوس دارم تیکه تیکشون کنم 😠😡😡
تهیونگ:😦😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣ای دلم یونا اینایی ک میگی واقعیه!؟؟😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یونا:یاااااا نخند من میگم میخوام بزنمشون بعد تو میخندی!؟؟
تهیونگ:🤣🤣🤣😂😂😂باشه باشه بیا بریم نقاب میزنم نشناسنم
یونا:نه داداشی بیخیال من با راننده میرم حتی نمیخوام ریسک کنم قرارمونو ک یادته
تهیونگ :آره یادمه هر روز داری تکرارش میکنی
یونا :خب اینم واسه امروز میگم ک یادت نره قرارمون این بود ک......
(پایان پارت سوم ... تو خماریش بمونین تا پارت بعدی 😁😂)
بچه حمایت یادتون نره لطفاً 🙏🥺💜
شرط: چند تا دنبال کننده🥺
اگه نفر بهمون اضافه بشن بقیشو میزارم🙂🌻
part 3 🤍✨
(از زبان یونا)
شخص :به چی فکر میکردی خانم کوچولو🙂😁
وقتی گفت خانم کوچولو فهمیدم تهیونگه چون اون این لقبو ب من داده و توی خونه کلا منو خانم کوچولو صدا میکنن بیشتر
دستاشو از روی چشم برداشتم و برگشتم سمتش و محکم بغلش کردم و اونم منو محکم بغل کرد
یونا:دلم برات تنگ شده داداشییی
تهیونگ:منم دلم برات تنگ شده بود خانم کوچولو 🙂
یک دقیقه مکث کرد و گفت
تهیونگ:ولی ما فقط یک روز همو ندیدیم انقد دلت برام تنگ شده ک اینجوری بغلم کردی دارم له میشم🥴😁😂❤️
از بغلش اومدم بیرونو با جدیت گفتم
یونا :اره اصن دلم برات انقد تنگ شده بود مشکلی داری🤨
تهیونگ:...........😦
یونا:اگه مشکل داری بگو ک دیگه دلم برات تنگ نشه و دیگه دوسِت.....
ک یهو بغلم کرد و سرمو بوسید
تهیونگ:آروم باش دیوونه مگه چی گفتم
بعدم میدونی چقد خوشحال میشم وقتی میبینم خواهر کوچولوم انقد دوسم داره و بهم اهمیت میده 🙂♥️
بعدم گونمو بوسید
منم ی لبخند زدم و دوباره بغلش کردم
تهیونگ:خب خانم کوچولو چجوری کجا میری
یونا:میرم مدرسه داداشی
تهیونگ باشه بیا من میبرمت
یونا :چیییییی
نه نمیشه اصلا فکرشم نکن
تهیونگ:عه وا چرا !!!!؟؟؟
یونا:الان میای اونجا بچه ها میبینتت هم تورو ول نمیکنن هم منو
بابا لعنتی کل مدرسه طرفدارتن همه جا دارن ازت حرف میزنم
بعضی موقع ها رگ غیرتم باد میکنه میخوام بگیرم همشونو بزنم نابود کنم
ببینی چجوری قربون صدقت میرن فقط دوس دارم تیکه تیکشون کنم 😠😡😡
تهیونگ:😦😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣ای دلم یونا اینایی ک میگی واقعیه!؟؟😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یونا:یاااااا نخند من میگم میخوام بزنمشون بعد تو میخندی!؟؟
تهیونگ:🤣🤣🤣😂😂😂باشه باشه بیا بریم نقاب میزنم نشناسنم
یونا:نه داداشی بیخیال من با راننده میرم حتی نمیخوام ریسک کنم قرارمونو ک یادته
تهیونگ :آره یادمه هر روز داری تکرارش میکنی
یونا :خب اینم واسه امروز میگم ک یادت نره قرارمون این بود ک......
(پایان پارت سوم ... تو خماریش بمونین تا پارت بعدی 😁😂)
بچه حمایت یادتون نره لطفاً 🙏🥺💜
شرط: چند تا دنبال کننده🥺
اگه نفر بهمون اضافه بشن بقیشو میزارم🙂🌻
۳.۵k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.