حس تو لمس تو دست تو دست تو خاطره شد

حس تو لمس تو دست تو دست تو خاطره شد
عشق تو یاد تو اسم تو اسم تو
خاطره شد مثل یه قصه زیبا
مثل یه خواب کوتاه من اسمتو گذاشتم
قشنگترین اشتباه بی تو هر لحظه من
شکست بی صدا بود (این خنده ها دروغه
بی تو شادی کجا بود)حس نوازش تو هنوز رو پوست منه
گرمی خوب دستات منو آتیش میزنه حس تو
لمس تو دست تو دست تو خاطره شد عشق تو
عشق تو یاد تو یاد تو اسم تو اسم تو خاطره شد
روزهای شادی و عشق حیف که چه زود میگذره

یه قاب عکس خالی زیر غبار همیشه
یه پنجره که هر گز به جایی باز نمیشه
گرفته هر ستاره فانوس عشق به راهت
نرفت از یاد آینه هنوز رنگ نگاهت
رفتی تو از زندگیم انگار که یک خواب بودی
تو لحظه های عمرم افسوس که کمیاب بودی
می دونستم از اول این رسم زندگی نیست
خوشبختیها زود گذر هر گز همیشگی نیست
بدنبال یه رویا که دست نیافتنی بود
میدونستم از اول قلبم شکستنی بود
مثل یه قصه زیبا مثل یه خواب کوتاه
من اسمتو گذاشتم قشنگترین اشتباه

#عاشق
#عشق
#فندوقی
دیدگاه ها (۰)

حضرت مولانا:گفت : پیلی را آوردند بر سر چشمه‌ای که آب خورَد...

بمبه،،،،سهراب پاکزاد

آدم ها گاهی دوست دارند قدم بزنندو به هزار فکرِ نکرده بپردازن...

از خودتان انسانیت به یادگار بگذاریدنه انسان ...تولید مثل راه...

پادگان خاطرات

پارت هفتم: ردِ خاطره‌هاهلیا صبح زود از خواب بیدار شد. تصمیم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط