ترک ما را کردهای ای مهربانم از چه رو

...
ترک مـا را کـرده‌ای ای مهـربانـم از چـه رو
دشمنم بشناختی در اوج عشقم از چـه رو
ساختی احوال ما را چون سیاهی از عدم
سوختی این خاطر تب دار ما را از چه رو
نوبت جانم رسیده‌است کم جفا کن بردلم
دسـت من کوتاه از قلبت نمودی از چه رو
جان‌به‌کف بگذاشتم جان‌دادم ازمستی تو
روزگارم را سیه‌کردی چنان شب از چه رو
من‌که‌خود دل‌باختم جان‌درطبق بگذاشتم
صید در بندت بُدم درهجر مُردم از چه رو
چند روزی صبر کن تا عشـق را تقدیم کنم
بی‌سبب‌ما را زدی برچوب عشقم ازچه رو
خـواستـم تا محـفل گـرمی بسـازم با دلـم
آتش‌ازبنیان‌فکندی بردل‌دیوانه‌ما ازچه رو
گرچه داغ است خانه‌ما درمیان ساز و‌ ناز
مشکلی افـتاده در فالم تو دانی از چه رو
تا که دشمن دانی این‌عشق «ندا» را دلبرا
اشک می‌ماند بر این نقش فریبا از چه رو #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دیدگاه ها (۳)

...تو نباشی دل من خسته درد است عزیزتن من بی‌تو پر از زخمه در...

...من ازشور شراب عشق ازموی تو می‌گویممن از رنج دلـم از خـط ا...

چو بنگرم به چشم تو دل بدهم برای توخسته نمی‌شود سرم درهوس صدا...

...ای‌که خوش در دل‌من خانه‌نمودی بنشیندل به دل دادی و دیـوان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط