پارت بیست و شیش

★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
-خب سو بیا اینجا ببینم
چان درحالی که از پله ها پایین میومد گفت
سوبیک نگاهی به مارک انداخت و سمت چان رفت
با نزدیک شدن سوبیک، چان نیشخندی زد
-سوهو
^بله رئیس
-بات پلاگو بیار
گفت و دست سوبیکو گرفت
+چی؟ بات پلاگ؟
مارک با نگرانی گفت
-اره
مکثی کرد و ادامه داد
-ما این دخترو گروگان گرفتیم وقتی پدرش بدونه باش کاری نمیکنیم پس هیچ تلاشی برا نجاتش نمیکنه طوری که خودمو پسش بدیم
-ولی اگه فیلم نالت و درد کشیدنشو برا پدرش بفرستم؟
مارک با شنیدن حرفای پارک دستشو مُشت کرد
+دیونه شدی؟
+سوبیک بیا اینجا
سوبیک سعی کرد سمت مارک بره که دستش تو دست چان گیر افتاد
•مارررک
سوبیک با بغض گفت
مارک سمت چان رفت و جلوش ایستاد
+من سوبیکو اینجا اوردم خودمم میبرشم
چان دست سوبیکو ول کرد و با انگشت اشاره کرد که سمت مارک بره
سوبیک سمت مارک رفت و بغلش کرد
+بریم خونه
-ببرش ولی با کدوم پا؟
+چی؟
با تیری که به پاش خورد به سوبیک نگاه کرد
باید زنده میموند
+سوبیک فرار کن
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
دیدگاه ها (۳۵)

پارت بیست و هفت

پارت بیست و هشت

👌👌👌

پارت بیست و پنج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط