شراب سرخ پارت
شراب سرخ پارت ۱۲۱
#red_wine #red_wine🍷
دلم میخواست لپای سرخش گاز بگیرم.
جیمین سوتی کشید و با خنده و شوخی گفت: اوووووو چی دل و قلوهای بهم میدین بابا... سه تا بدبخت بیچاره اینجا وایستادن ذوب شدن از خجالت ، نمیگین دلشون میخواد؟
خندیدم و تن نحیف ا.ت دوباره میان آغوشم گرفتم و خطاب به جیمین گفتم:نیشتو ببند..
جیمین به حالت تسلیم دستاشو بالا برد و گفت:امر امر شماست فرمانده..
بیخیال جیمین شدم و سعی کردم از لحظهای که توشم لذت ببرم..
ا.ت خیلی لاغر تر از قبل شده بود معلوم بود توی این چند روز درست غذا نخورده : چرا اینقدر لاغر و نحیف تر شدی؟
ا.ت فقط سکوت کرد و حرفی نزد ، یونگی بود که بجای ا.ت جواب داد: این مدت نه درست غذا خورده نه خواب کافی داشته در کنار اینا هم کلی حرص و جوش خورده چه انتظاری داری الان ازش..
ا.ت از آغوشم جدا شد و اعتراض گونه گفت: یونگی....
خودکار ابروهام قفل هم شدن..
اصلا دلم نمیخواست اینقدر ضعیف و ناتوان بشه و اینقدر سریع خودشو ببازه..
میفهمید داره با اینکار با تن و بدنش چیکار میکنه؟
ا.ت سمتم برگشت اما با دیدن اخمهای درهمم کیوت و خواستنی گفت:اخم نکن میترسم!
دلم میخواست بخاطر این کیوت بودنش یک لقمه چپش کنم اما میخواستم حساب کار دستش بیاد که تو هر شرایطی هم باشه نباید دست از روند زندگی سالمش برداره و با غذا و خواب ناکافی، سیستم ایمنی بدنش ضعیف کنه.
در همون حالت اخمالود گفتم: دفعه اخرته اینکارو با خودت میکنی.. باشه! درکت میکنم ، نگران بودی و ترسیدی اینو نمیشه کاریش کرد، اما اینکه از غذا و خوابت بزنی اصلا باهاش نمیتونم کنار بیام .. ببین چقدر ضعیف شدی .. تو باید خودتو تقویت میکردی نه اینکه به خواب و غذا بی اهمیت میشدی ، فکرشو نکردی من بهوش بیام باید توانتو برای من بزاری تا ازم پرستاری کنی..من شاید تا یک ماه دیگه بهوش نمیومدم میخواستی با همین روند زندگی کنی؟
ا.ت سر پایین انداخت و گفت: ببخشید اما اشتهام کور شده بود و نمیتونستم غذا بخورم، بوی غذا که بهم میخورد حال تهوع بهم دست میداد و دلم میخواست بالا بیارم... در کنارش هم نمیتونستم بخوابم چون تو خوابام همش اون لحظه کذایی تکرار میشد و از خواب میپردیم...
دختر کوچولو من شرایط سختی گذرونده بود باید بهش حق میدادم اما این لاغر شدنش هم خیلی روی اعصابم بود.
خواستم حرفی بزنم که جک به جمع مون پیوست و گفت: اتاق خصوصی امادست گفتم کارا رو برای انتقال انجام بدن.
#red_wine #red_wine🍷
دلم میخواست لپای سرخش گاز بگیرم.
جیمین سوتی کشید و با خنده و شوخی گفت: اوووووو چی دل و قلوهای بهم میدین بابا... سه تا بدبخت بیچاره اینجا وایستادن ذوب شدن از خجالت ، نمیگین دلشون میخواد؟
خندیدم و تن نحیف ا.ت دوباره میان آغوشم گرفتم و خطاب به جیمین گفتم:نیشتو ببند..
جیمین به حالت تسلیم دستاشو بالا برد و گفت:امر امر شماست فرمانده..
بیخیال جیمین شدم و سعی کردم از لحظهای که توشم لذت ببرم..
ا.ت خیلی لاغر تر از قبل شده بود معلوم بود توی این چند روز درست غذا نخورده : چرا اینقدر لاغر و نحیف تر شدی؟
ا.ت فقط سکوت کرد و حرفی نزد ، یونگی بود که بجای ا.ت جواب داد: این مدت نه درست غذا خورده نه خواب کافی داشته در کنار اینا هم کلی حرص و جوش خورده چه انتظاری داری الان ازش..
ا.ت از آغوشم جدا شد و اعتراض گونه گفت: یونگی....
خودکار ابروهام قفل هم شدن..
اصلا دلم نمیخواست اینقدر ضعیف و ناتوان بشه و اینقدر سریع خودشو ببازه..
میفهمید داره با اینکار با تن و بدنش چیکار میکنه؟
ا.ت سمتم برگشت اما با دیدن اخمهای درهمم کیوت و خواستنی گفت:اخم نکن میترسم!
دلم میخواست بخاطر این کیوت بودنش یک لقمه چپش کنم اما میخواستم حساب کار دستش بیاد که تو هر شرایطی هم باشه نباید دست از روند زندگی سالمش برداره و با غذا و خواب ناکافی، سیستم ایمنی بدنش ضعیف کنه.
در همون حالت اخمالود گفتم: دفعه اخرته اینکارو با خودت میکنی.. باشه! درکت میکنم ، نگران بودی و ترسیدی اینو نمیشه کاریش کرد، اما اینکه از غذا و خوابت بزنی اصلا باهاش نمیتونم کنار بیام .. ببین چقدر ضعیف شدی .. تو باید خودتو تقویت میکردی نه اینکه به خواب و غذا بی اهمیت میشدی ، فکرشو نکردی من بهوش بیام باید توانتو برای من بزاری تا ازم پرستاری کنی..من شاید تا یک ماه دیگه بهوش نمیومدم میخواستی با همین روند زندگی کنی؟
ا.ت سر پایین انداخت و گفت: ببخشید اما اشتهام کور شده بود و نمیتونستم غذا بخورم، بوی غذا که بهم میخورد حال تهوع بهم دست میداد و دلم میخواست بالا بیارم... در کنارش هم نمیتونستم بخوابم چون تو خوابام همش اون لحظه کذایی تکرار میشد و از خواب میپردیم...
دختر کوچولو من شرایط سختی گذرونده بود باید بهش حق میدادم اما این لاغر شدنش هم خیلی روی اعصابم بود.
خواستم حرفی بزنم که جک به جمع مون پیوست و گفت: اتاق خصوصی امادست گفتم کارا رو برای انتقال انجام بدن.
- ۵.۸k
- ۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط