پارت ۴۵

+ باز چشم منو دور دیدی
یه نگا به وضعیت خودم و ته کردم من کاملا دراز کشیده بودم و ته روم بود و صورتامون تقریبا دو انگشت با هم فاصله داشت میخواستم ته رو از روی خودم بندازم روی تخت ولی زورم نرسید
* ته از روم پاشو ( با خجالت و کیوت )
که پیشونیم بوسید و پاشد
÷ به تو یاد ندادن قبل وارد شدن در بزنی ؟
+ چیزی که عوض داره گله نداره این جبران اوندفعه که یهو اومدن اتاق منو یونگ
ویو ته
بعد حرف جیمین حس کردم یکی استینم و میکشه برگشتم دیدم کوک پشتم سنگر گرفته و از خجالت قرمز قرمزه و داره استینم و میکشه
÷ برو بگو بزرگترت بیاد ( غیر مستقیم انداختش بیرون)
+ یونگیییی
یونگی رو صدا کنان رفت بیرون سریع به عقب برگشتم و بیبی بانیم و بغل کردم
÷ کیوتییییییی من
* کوفت آبروم و بردی جلوی جیمی
÷ پسرک پرروی من به این زودی تسلیم نمیشد
* راست میگی یه انتقامی ازش بگیرم حال کنه
÷ آفرین این پسر مورد علاقه منه
* ته یه سوال چرا منو دوست داری ؟
سوالش یهویی بود ولی من جوابش و خوب میدونستم پس کمی ادای فکر کردن در آوردم
÷ امممم ... چون کیوتی ...
* عمت کیوته
÷ اولا وسط حرفم نپر دوما من عمه ندارم
÷ خب داشتم میگفتم کیوتی ، نازی ، مهربونی و از همه مهم تر پررویی که عاشق این ویژگیتم
دیدگاه ها (۴)

پارت ۴۶

پارت ۴۷

شمام انتخاب کنید ❤️

شمام پر کنید 😉

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط