A girl between tow forsets 🍷🐺 p ²⁶
A girl between tow forsets 🍷🐺 p ²⁶
+ خب حالا همه چیز امادست لوسی لطفا بیا اینجا
° بله خانم
+ ببین امشب میریم قصر جئون برای مهمونی حاملگی لارا
° اون زنه ی چندش ایشششششش
+ منم بدم میاد ولی مجبوریم برای گرفتن جئون و لارا
° بله خانم
+ خب بریم لباس بخریم لباس ندارم !
° خانم با من ؟
+ بدو .
+ برای خودتم میگیری!
° چشم
+ تو خیلی باهام مهربون بودی پس منم جبران میکنم.
° ممنونم خانم
+ بدو کار دارم .
( لباسا رو خریدن الان ساعت ۶ هس )
« اسلاید ۲مال یوناست و اسلاید ۳ برا لوسی »
+ لوسی من آمدم بیا ببین خوب شدم ؟
° عالی شدین خانم مثل همیشه شیک و منحصر به فرد.
+ ممنون خب به جونگ سوک بگو بیاد و تا پله ها بادیگاردا مخفی باشن و به کانگ { یک بادیگارد دیگه } بگو به ۲۰۰ بادیگارد جدید یاد بده .
° چشم
+ خوبه
™ لوسیییی
° چیه !!!
™ وایسا بیام
+ جونگ سوک بدو بیا
™ چشم خانم .
+ سوار ماشین شدیم جونگ سوک جلو به عنوان راننده بود و من و لوسی عقب بودیم و تهیونگ و میرا هم قرار بود بیان
[ کنار پله رفتن به آسمان ]
+ تا به پله رسیدم بال هام در اومد و دو تا شاخه بالای سرم و دندون های نیشم
°™ اوه چقدر خوشگل شدین.
® سلاممممم یونااا
+ میراااااا
+ رفتیم و همیدگرو بغل کردیم .
& نوچ نوچ نوچ منم بغل میخوام .
+ رفتم تهیونگ رو بغل کردم و یک پس گردنی زدم بهش
& آخخخخ
+ کوفت من میخوام پرواز کنم دلم به بالام تنگ شده .
°™ ما که میتونیم پرواز کنیم .
&® ما میتونیم باهات بیایم ؟
+ اوهوم
+ دست تهیونگ و میرا رو گرفتم و شروع کردم با بال های بزرگ مشکیم بال زدن رفتم بالا رسیدم به ابر و با قدرتم ابر رو بزرگ کردم با این حرکت همه متوجه حضورم شدن
مردم : بانو
+ سلام ( سرد )
_ اوه سلام کیم یونا
+ خدافس جئون
+ از کنارش گذشتم و جئون و ته باهم دست دادن لارا و لوسی همو بغل کردن .
_ خانم کیم تشریف بیار
+ دوس ندارم
_ لطفا بیا
+ خب بله ؟
_ هنوز با اون پسره آید ؟
+ به شما مربوطه ؟
_ پس نیستی خب من میخوام زن دوم بگیرم و وارس های بیشتری داشته باشم قبول میکنید؟
+ اصلا، میتونید برید .
_ باشه اون لوسی مجرده؟
+ نه همسر برادرتون هست .
_ ایش اون جونگ سوک
+ من میرم
_ وایسا
+ بله ؟
+ دستمو کشید و خواست ببوستم که پسش زدم .
_ از من بدت میاد
+ متنفرم
_ ببخشید
+ به من چه لطفا فضولی نکنید .
رفتم که یهو ...
+ خب حالا همه چیز امادست لوسی لطفا بیا اینجا
° بله خانم
+ ببین امشب میریم قصر جئون برای مهمونی حاملگی لارا
° اون زنه ی چندش ایشششششش
+ منم بدم میاد ولی مجبوریم برای گرفتن جئون و لارا
° بله خانم
+ خب بریم لباس بخریم لباس ندارم !
° خانم با من ؟
+ بدو .
+ برای خودتم میگیری!
° چشم
+ تو خیلی باهام مهربون بودی پس منم جبران میکنم.
° ممنونم خانم
+ بدو کار دارم .
( لباسا رو خریدن الان ساعت ۶ هس )
« اسلاید ۲مال یوناست و اسلاید ۳ برا لوسی »
+ لوسی من آمدم بیا ببین خوب شدم ؟
° عالی شدین خانم مثل همیشه شیک و منحصر به فرد.
+ ممنون خب به جونگ سوک بگو بیاد و تا پله ها بادیگاردا مخفی باشن و به کانگ { یک بادیگارد دیگه } بگو به ۲۰۰ بادیگارد جدید یاد بده .
° چشم
+ خوبه
™ لوسیییی
° چیه !!!
™ وایسا بیام
+ جونگ سوک بدو بیا
™ چشم خانم .
+ سوار ماشین شدیم جونگ سوک جلو به عنوان راننده بود و من و لوسی عقب بودیم و تهیونگ و میرا هم قرار بود بیان
[ کنار پله رفتن به آسمان ]
+ تا به پله رسیدم بال هام در اومد و دو تا شاخه بالای سرم و دندون های نیشم
°™ اوه چقدر خوشگل شدین.
® سلاممممم یونااا
+ میراااااا
+ رفتیم و همیدگرو بغل کردیم .
& نوچ نوچ نوچ منم بغل میخوام .
+ رفتم تهیونگ رو بغل کردم و یک پس گردنی زدم بهش
& آخخخخ
+ کوفت من میخوام پرواز کنم دلم به بالام تنگ شده .
°™ ما که میتونیم پرواز کنیم .
&® ما میتونیم باهات بیایم ؟
+ اوهوم
+ دست تهیونگ و میرا رو گرفتم و شروع کردم با بال های بزرگ مشکیم بال زدن رفتم بالا رسیدم به ابر و با قدرتم ابر رو بزرگ کردم با این حرکت همه متوجه حضورم شدن
مردم : بانو
+ سلام ( سرد )
_ اوه سلام کیم یونا
+ خدافس جئون
+ از کنارش گذشتم و جئون و ته باهم دست دادن لارا و لوسی همو بغل کردن .
_ خانم کیم تشریف بیار
+ دوس ندارم
_ لطفا بیا
+ خب بله ؟
_ هنوز با اون پسره آید ؟
+ به شما مربوطه ؟
_ پس نیستی خب من میخوام زن دوم بگیرم و وارس های بیشتری داشته باشم قبول میکنید؟
+ اصلا، میتونید برید .
_ باشه اون لوسی مجرده؟
+ نه همسر برادرتون هست .
_ ایش اون جونگ سوک
+ من میرم
_ وایسا
+ بله ؟
+ دستمو کشید و خواست ببوستم که پسش زدم .
_ از من بدت میاد
+ متنفرم
_ ببخشید
+ به من چه لطفا فضولی نکنید .
رفتم که یهو ...
۴.۱k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲