سلام مولای غریب سلام سردار
سلام مولای غریب سلام سردار
دیروز هم نیامدی و ما...
نیامدی و کهنسال هایمان مُردند
در آستانه ی مرگ اند نوجوانی ها
چقدر تهمتِ ناجور بارمان کردند
چقدر طعنه که: "دیوانه ها! روانی ها"
کسی برای نجات شما نمیآید
کسی نمی رسد از پشتِ نُدبه خوانی ها
مسیحِ آمدنی، سوشیانس، ای موعود
تو ـ هر که هستی از آن سوی مهربانی ها
بگو به حرف بیایند مردگانِ سکوت
زبان شوند و بگویند بی زبانی ها
هنوز پنجره ها باز می شوند و هنوز
تهی است کوچه از آوازِ شادمانی ها
و زرد می شوند و دانه دانه می افتند
کنار پنجره ها برگِ شمعدانی هاج
دیروز هم نیامدی و ما...
نیامدی و کهنسال هایمان مُردند
در آستانه ی مرگ اند نوجوانی ها
چقدر تهمتِ ناجور بارمان کردند
چقدر طعنه که: "دیوانه ها! روانی ها"
کسی برای نجات شما نمیآید
کسی نمی رسد از پشتِ نُدبه خوانی ها
مسیحِ آمدنی، سوشیانس، ای موعود
تو ـ هر که هستی از آن سوی مهربانی ها
بگو به حرف بیایند مردگانِ سکوت
زبان شوند و بگویند بی زبانی ها
هنوز پنجره ها باز می شوند و هنوز
تهی است کوچه از آوازِ شادمانی ها
و زرد می شوند و دانه دانه می افتند
کنار پنجره ها برگِ شمعدانی هاج
- ۴۲۷
- ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط