چه جمعه ای چه غروب غریب و دلگیری

چه جمعه ای... چه غروب غریب و دلگیری...
چرا سراغی از این جمعه ها نمی گیری؟
مسافری که هنوز و همیشه در راهی!
کجای راه سفر مانده ای به این دیری؟
به پیشواز تو آغوش زندگی جان داد
بیا پیاده شو از این قطار تأخیری...
چقدر پیر شدی روی گونه هایم اشک!
تو سال هاست که از چشم من سرازیر...
چقدر ماندی در بند انتظار ای دل!
شدی شبیه دیوانگان زنجیری...
چقدر شاعر مفلوک! قلبت از سنگ است
چطور از غم دوری او نمی میری...
دیدگاه ها (۳)

سلام مولای غریب سلام سردار دیروز هم نیامدی و ما...نیامدی و ک...

سلام ای مهربان تر از پدر سلام مولا جان ...آقا جان عالم به فد...

دلم شور می زد مبادا نیاییمگر شب سحر می شود تا نیاییمگر می شو...

به نام خدا نقل است از امام صادق علیه السلام ایشان فرمودند: ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط