همه شب دست به دامان خدا تاسحرم

همه شب دست به دامان خدا تاسحرم
که خدا از تو خبر دارد و من بی خبرم

رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری
رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم

گرمی طبعم از آن است که دل سوخته ام
سرخی رویم از این است که خونین جگرم

کار عشق است نمازِ من اگر کامل نیست
آخر آنگاه که در یاد توام درسفرم

ای که در آینه هر روز به خود می نگری!
من از آیینه به دیدار تو شایسته ترم

عهد بستم که تحمل کنم این دوری را
عهد بستم ولی از عهدِ خودم می گذرم

مثل ابری شده ام در به درِ شهر به شهر
وای از آن دم که به شیراز بیفتدگذرم . .
#عکس ، #شعر ، #عشق ، #دلتنگی
#ویسگون ، #پوست_شیر
دیدگاه ها (۵)

- شیش سال پیش شنیدیم سرطان داره ، قلبمون له شد ولی گفتیم سرط...

هنوزم‌چشمای‌تو‌مثل‌شبای‌پرستارس...(: #کلیپ ، #اهنگ ، #ویسگون

قوربونت برم باید زودتر از این حرفا میومدی پیشم...(: #کلیپ ، ...

آدم فضایی سلام، صدای منو میشنوی؟ اگه صدای منو میشنوی و زبون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط