پارت

پارت16
_نگرا نباش مزاحمت نمیشم.
(جیک در مدت زمانی کوتاه جایش را با یون بیون عوض کرد و کنار سوهیون نشست، وقتی که معلم دوباره حواسش پرت دوباره یک نفر خواست به سوهیون یک نامه بده اما قبل از اینکه بخواد نامه ای به سوهیون بده با چشم غره ی جیک مواجه شد و از ترس سرش را برگردوند روی برگه ی امتحانش. جیک که از کارش راضی بود یک لبخند کوتاه زد و به سوهیون نزدیک شد تا برگه امتحانش را بهتر ببیند. سوهیون کمی معذب شده بود و صورتش سرخ شده بود)
+بنظرت خیلی نزدیکم نشدی؟ اینجوری نمیتونم روی امتحانم تمرکز کنم
_به من توجهی نکن و تمام حواستو بزار روی امتحانت.(و از لج سوهیون بهش نزدیک تر میشه)
(سوهیون با هر لحظه نزدیک تر شدن جیک بهش قلبش تند تر میزد. سوهیون قشنگ میتونست نفس های گرم جیک رو روی صورت و گردنش حس کنه جیک که صدای تپش قلب سوهیون را میشنید خنده ریزی کرد.
+جیک میشه بری عقب من اصن نمیتونم تمرکز کنم روی کاری که انجام میدم.
(جیک توجهی به حرف اون نکرد. سوهیون خشمگین به سمت جیک برگشت، چشماش درشت شده بود، نمیتونست نفس بکشه قلبش برای یک لحظه ایستاد. صورتش تنها یک اینچ بیشتر با جیک فاصله نداشت. جیک صورتش را از سوهیون دور کرد و سوهیون صورتش را به سمت برگه ی امتحانش برگردوند.
+(درست میتونستم سرخ شدن صورتمو حس کنم، داشتم میسوختم زیادی داغم شده بود.... از جیک معذرت خواهی کردم اما برای چی؟ تقصیر خودش بود که اینجوری شد، اما به هرحال یکم اروم تر شده بودم....
ادامه دارد.....
_____________________
#هشت_خوش_شانس#فیک#انها_یپن
بالاخره پارت بعد رو گذاشتم🥳
دیدگاه ها (۰)

پارت 17 "بچه ها زمانتون تمومه همه برگه ها را تحویل بدید +(جی...

پارت 18 (سوهیون و ریون رفتن یه جای کم رفت و امد +چی میخوای ا...

اوخی گوگولیا🎀🥺#کیپاپ#استری_کیدز#انها_یپن#تی_اکس_تی#بوی_نکست_...

ولی توی اون زمان🥺💞#کیپاپ#استری_کیدز#انها_یپن#تی_اکس_تی#بوی_ن...

#رُز_زخمی_منPart. 62هواپیما در ارتفاع اوج قرار داشت و شهر زی...

معشوقه دشمن P²⁶لبه ی تخت نشسته بود و دستاشو بالا برده بود تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط