آذرمیدخت
#آذرمیدخت
(به پارسی آذرمی دخت، ارزمی دخت، ارزمین دخت، آذرومی دخت)؛ ملکهٔ ساسانی بود که به گزارش طبری در سال ۶۳۰ پ. م چند ماه بر اریکه پادشاهی نشست. وی خواهر ملکه بوران (پادشاهی ۶۳۰ یا ۶۳۱ پ. م) و دختر خسرو پرویز بود.
نام آذرمی دخت به معنی «دختر شخص محترم» میباشد که اشاره به پدرش خسرو دوم دارد.
در دوران پر آشوب پایانی ساسانی، آگاهی اندکی از این ملکه داریم، با این همه سکههای بر جای مانده از آذرمی دخت گواه پادشاهی وی میباشد.
[۱]ملک ایرج مشیری سکهای از این ملکه را به دست آورده و انتشار داده است. این سکه در سال یکم پادشاهی آذرمی دخت و در ضرابخانهای که wyhc خوانده شده ضرب شده است. گویا "WYHC" نشان ضرابخانهٔ شهر "وه-از-آمید کواد=)ارجان" بوده باشد. بر روی این سکه نیم تنه مردی دیده میشود. مشیری درباره وجود این نگاره بر سکه آذرمی دخت میگوید که این پیکره به احتمال نگارهٔ فرخ هرمزد است که در آرزوی به چنگ آوردن قدرت بود و سرانجام با نام هرمزد ششم به پادشاهی رسید. وی همزمان با آذرمی دخت، اندک زمانی بیش از یک سال بر اریکه شاهی بود. هیچ سکهای از هرمزد ششم در سال یکم پادشاهی اش ضرب نشده و تنها سکههای موجود، در سال دوم و سوم پادشاهی وی تاریخ گذاری شدهاند. دو سکهٔ دیگر از آذرمی دخت در پاریس در "Bibliotheque Nationale" نگهداری میشوند. م. فروغی هم سکهای از وی در دست داشته است. بر روی این سکهها، نشان ضرابخانه WYHC دیده میشود.
۱]در گزارشهای اسلامی درازای پادشاهی آذرمی دخت به گونههای متفاوت، شش ماه آمده است. طبری گزارش میدهد که فرخ هرمزد سپهبد خراسان، آذرمی دخت را به همسری خویش خواند. ملکه از نپذیرفتن درخواست فرخ هرمزد اندیشناک بود، او را به کاخ خویش فراخواند و فرمان داد تا او را بکشند.
رستم فرزند فرخ هرمزد، به کین پدر تیسفون را گشود، ملکه را از تخت پادشاهی به زیر کشید و فرمان داد تا او را کور کنند و به قتل برسانند.
[۱]گزارشهای اسلامی آذرمی دخت را بانویی خردمند و بسیار زیبا خواندهاند. در کتاب صور ملوک بنی ساسان، وی اینگونه نشان داده شده است: «نشسته بر سریر، پیراهن گلدوزی شده سرخ و شلوار آسمان گون به تن، در دست راست تبرزین و در دست چپ شمشیری گرفته که بر آن تکیه زده است. پی افکنی آتشکدهای در آبخاز و دژی در اسدآباد به وی نسبت داده شده است. به آذرمی دخت لقب «عادل» داده بودند.
شاهنامه که وی را آذرم دخت خوانده و خطبه بر تختنشینی و رخدادهای دوره پادشاهی وی را گزارش کرده، میگوید که وی در ماه پنجم پادشاهی اش تاج و تخت را از دست داده است. چگونگی مرگ وی در گزارش شاهنامه روشن نیست. گزارشهای مسیحی هم که در پی این خواهند آمد، پادشاهی وی را گزارش دادهاند و نام این ملکه را به گونههای مختلف یاد کردهاند.[۱]
(به پارسی آذرمی دخت، ارزمی دخت، ارزمین دخت، آذرومی دخت)؛ ملکهٔ ساسانی بود که به گزارش طبری در سال ۶۳۰ پ. م چند ماه بر اریکه پادشاهی نشست. وی خواهر ملکه بوران (پادشاهی ۶۳۰ یا ۶۳۱ پ. م) و دختر خسرو پرویز بود.
نام آذرمی دخت به معنی «دختر شخص محترم» میباشد که اشاره به پدرش خسرو دوم دارد.
در دوران پر آشوب پایانی ساسانی، آگاهی اندکی از این ملکه داریم، با این همه سکههای بر جای مانده از آذرمی دخت گواه پادشاهی وی میباشد.
[۱]ملک ایرج مشیری سکهای از این ملکه را به دست آورده و انتشار داده است. این سکه در سال یکم پادشاهی آذرمی دخت و در ضرابخانهای که wyhc خوانده شده ضرب شده است. گویا "WYHC" نشان ضرابخانهٔ شهر "وه-از-آمید کواد=)ارجان" بوده باشد. بر روی این سکه نیم تنه مردی دیده میشود. مشیری درباره وجود این نگاره بر سکه آذرمی دخت میگوید که این پیکره به احتمال نگارهٔ فرخ هرمزد است که در آرزوی به چنگ آوردن قدرت بود و سرانجام با نام هرمزد ششم به پادشاهی رسید. وی همزمان با آذرمی دخت، اندک زمانی بیش از یک سال بر اریکه شاهی بود. هیچ سکهای از هرمزد ششم در سال یکم پادشاهی اش ضرب نشده و تنها سکههای موجود، در سال دوم و سوم پادشاهی وی تاریخ گذاری شدهاند. دو سکهٔ دیگر از آذرمی دخت در پاریس در "Bibliotheque Nationale" نگهداری میشوند. م. فروغی هم سکهای از وی در دست داشته است. بر روی این سکهها، نشان ضرابخانه WYHC دیده میشود.
۱]در گزارشهای اسلامی درازای پادشاهی آذرمی دخت به گونههای متفاوت، شش ماه آمده است. طبری گزارش میدهد که فرخ هرمزد سپهبد خراسان، آذرمی دخت را به همسری خویش خواند. ملکه از نپذیرفتن درخواست فرخ هرمزد اندیشناک بود، او را به کاخ خویش فراخواند و فرمان داد تا او را بکشند.
رستم فرزند فرخ هرمزد، به کین پدر تیسفون را گشود، ملکه را از تخت پادشاهی به زیر کشید و فرمان داد تا او را کور کنند و به قتل برسانند.
[۱]گزارشهای اسلامی آذرمی دخت را بانویی خردمند و بسیار زیبا خواندهاند. در کتاب صور ملوک بنی ساسان، وی اینگونه نشان داده شده است: «نشسته بر سریر، پیراهن گلدوزی شده سرخ و شلوار آسمان گون به تن، در دست راست تبرزین و در دست چپ شمشیری گرفته که بر آن تکیه زده است. پی افکنی آتشکدهای در آبخاز و دژی در اسدآباد به وی نسبت داده شده است. به آذرمی دخت لقب «عادل» داده بودند.
شاهنامه که وی را آذرم دخت خوانده و خطبه بر تختنشینی و رخدادهای دوره پادشاهی وی را گزارش کرده، میگوید که وی در ماه پنجم پادشاهی اش تاج و تخت را از دست داده است. چگونگی مرگ وی در گزارش شاهنامه روشن نیست. گزارشهای مسیحی هم که در پی این خواهند آمد، پادشاهی وی را گزارش دادهاند و نام این ملکه را به گونههای مختلف یاد کردهاند.[۱]
۳.۷k
۲۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.