رفیق من پارت ۱
یاسمین: سلام من یاسمین هستم من استانبول به دنیا اومدم اولین روزی که میخواستم برم مدرسه ی دوست پیدا کردم اسمش سوسن بود خانواده هامون هم هم رو میشناختن من بعد از ۲سال رفتم آنتالیا ولی رفاقتم با سوسن تموم نشد و هنوز هم باهم دوستیم من الان ۱۶ سالم شده و دارم میرم
استانبول پیش سوسن
#یاسمین
خب من رفتم هتل لباسم رو عوض کردم و رفتم دبیرستانی که سوسن توشه ثبت نام کنم رفتم تو مدرسه که خاله ثریا رو دیدم
یاسمین:خاله ثریا
ثریا :سلام شما
یاسمین :واقعا که یاسمینم نشناختی
ثریا:یاسمین جون چطوری تو کی اومدی
یاسمین: همین الان تا رسیدم دوش گرفتم و اومدم اینجا
ثریا :باشه حالا بیا بریم پیش نباحت و عاکف تا ثبت نامت کنیم
یاسمین:باشه
________________________________________
ثریا:نباحت جون
نباحت:ثریا سلام ایشون کیه
ثریا:دختر دوستمه میخوا اینجا ثبت نام کنه آوردمش پیش تو
نباحت :سلام عزیزم خوب کردی من بزم ثبت نامش کنم
#یاسمین
خب ثبت نامم تموم شد رفتم حیاط سوسن رو دیدم با دوستاش داشت حرف میزد وایستاده بود رفتم سمت و محکم بغلش کردم
یاسمین:چطوری فسقلی
سوسن:برگشتم و یاسمین رو دیدم
سوسن: یاسمن تو اینجا چیکار میکنی
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع 🚫
استانبول پیش سوسن
#یاسمین
خب من رفتم هتل لباسم رو عوض کردم و رفتم دبیرستانی که سوسن توشه ثبت نام کنم رفتم تو مدرسه که خاله ثریا رو دیدم
یاسمین:خاله ثریا
ثریا :سلام شما
یاسمین :واقعا که یاسمینم نشناختی
ثریا:یاسمین جون چطوری تو کی اومدی
یاسمین: همین الان تا رسیدم دوش گرفتم و اومدم اینجا
ثریا :باشه حالا بیا بریم پیش نباحت و عاکف تا ثبت نامت کنیم
یاسمین:باشه
________________________________________
ثریا:نباحت جون
نباحت:ثریا سلام ایشون کیه
ثریا:دختر دوستمه میخوا اینجا ثبت نام کنه آوردمش پیش تو
نباحت :سلام عزیزم خوب کردی من بزم ثبت نامش کنم
#یاسمین
خب ثبت نامم تموم شد رفتم حیاط سوسن رو دیدم با دوستاش داشت حرف میزد وایستاده بود رفتم سمت و محکم بغلش کردم
یاسمین:چطوری فسقلی
سوسن:برگشتم و یاسمین رو دیدم
سوسن: یاسمن تو اینجا چیکار میکنی
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع 🚫
۲.۲k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.