دردسرعشق
*دردسرعشق🍷*
پارت ۱۵
ا/ت حواسشنبود که یهو اون پسر شمشیرش رو در آورد(همون که توی دستشه شمشیره عزیزانم😌☝)
و به ا/ت حمله کرد و میخواست بکشتش که تهیونگ ا/ت رو نجات داد و پرید رو ا/ت و جفتشون پرت شدن یه ور
پسر دختر ماه رو بلند کرد( با بغل بلند نکرد با دست بلندش کرد😌)
دختر ماه یکم عقب رفت و پسر دوباره خواست به ا/ت حمله کنه
ا/ت و تهیونگ جا خالی دادن تهیونگ یه سمت پسره بود و ا/ت یه سمت پره
پسر به ا/ت حمله کرد و ا/ت باز هم جاخالی داد( این بشر تو جا خالی دادن ماهرن)
پسر با شمشیر زد و ا/ت هم شمشیرش رو جلو شمشیر پسر گرفت که صدای خیلی بد و گوش خراشی داد
ا/ت: آخخ گوشم
و پسر رو حل داد و از هم فاصله گرفتن
پسر دوباره حمله کرد و ا/ت هم با شمشیر محکم زد به شمشیر پسر و شمشیر پسره شکست
ا/ت شمشیر رو گرفت زیر گردن پسر
تهیونگ: واو چه شمشیر محکمی داریا
ا/ت: خودم درستش کرده بودم
تهیونگ: آفرین..خوشمان آمد(😂)
ا/ت: چیشد هر دوتون شکست خوردین؟
دختر ماه: خفه شو* یه شمشیر واسه پسره پرت کرد و پسره هم محکم لگد زد به ا/ت و شمشیر رو گرفت
ا/ت: آخخخ..لعنتی آروم تر
پسر: حقته*با صدای خیلی جذاب😈(مخصوص برا اینکه کراش بزنید😂)
نامجون: تو برو دختره رو بگیر ما اینو میگیریم
ا/ت: همتون؟
نامجون: آره
ا/ت: واقعا زحمت میکشید...خسته نشید یه وقت
نامجون: نمیشیم
ا/ت: خب بریم
و رفت سمت دختره و حمله کرد
پرنس ها هم به پسره حمله کردن
آخر ا/ت دوباره شلاق رو از دست دختره انداخت و دختره رو هم رو زمین انداخت و روش نشست(🤦♀️😂)
پرنس ها داشتن با اون پسر مبارزه میکردن
جیهوپ به پسره حمله کرد ولی پسره جا خالی داد و محکم با لگد به پشت جیهوپ زد و جیهوپ نقش بر زمین شد(😂)
پسره شمشیرشو برد بالا و میخواست جیهوپ رو بکشه که...
پارت ۱۵
ا/ت حواسشنبود که یهو اون پسر شمشیرش رو در آورد(همون که توی دستشه شمشیره عزیزانم😌☝)
و به ا/ت حمله کرد و میخواست بکشتش که تهیونگ ا/ت رو نجات داد و پرید رو ا/ت و جفتشون پرت شدن یه ور
پسر دختر ماه رو بلند کرد( با بغل بلند نکرد با دست بلندش کرد😌)
دختر ماه یکم عقب رفت و پسر دوباره خواست به ا/ت حمله کنه
ا/ت و تهیونگ جا خالی دادن تهیونگ یه سمت پسره بود و ا/ت یه سمت پره
پسر به ا/ت حمله کرد و ا/ت باز هم جاخالی داد( این بشر تو جا خالی دادن ماهرن)
پسر با شمشیر زد و ا/ت هم شمشیرش رو جلو شمشیر پسر گرفت که صدای خیلی بد و گوش خراشی داد
ا/ت: آخخ گوشم
و پسر رو حل داد و از هم فاصله گرفتن
پسر دوباره حمله کرد و ا/ت هم با شمشیر محکم زد به شمشیر پسر و شمشیر پسره شکست
ا/ت شمشیر رو گرفت زیر گردن پسر
تهیونگ: واو چه شمشیر محکمی داریا
ا/ت: خودم درستش کرده بودم
تهیونگ: آفرین..خوشمان آمد(😂)
ا/ت: چیشد هر دوتون شکست خوردین؟
دختر ماه: خفه شو* یه شمشیر واسه پسره پرت کرد و پسره هم محکم لگد زد به ا/ت و شمشیر رو گرفت
ا/ت: آخخخ..لعنتی آروم تر
پسر: حقته*با صدای خیلی جذاب😈(مخصوص برا اینکه کراش بزنید😂)
نامجون: تو برو دختره رو بگیر ما اینو میگیریم
ا/ت: همتون؟
نامجون: آره
ا/ت: واقعا زحمت میکشید...خسته نشید یه وقت
نامجون: نمیشیم
ا/ت: خب بریم
و رفت سمت دختره و حمله کرد
پرنس ها هم به پسره حمله کردن
آخر ا/ت دوباره شلاق رو از دست دختره انداخت و دختره رو هم رو زمین انداخت و روش نشست(🤦♀️😂)
پرنس ها داشتن با اون پسر مبارزه میکردن
جیهوپ به پسره حمله کرد ولی پسره جا خالی داد و محکم با لگد به پشت جیهوپ زد و جیهوپ نقش بر زمین شد(😂)
پسره شمشیرشو برد بالا و میخواست جیهوپ رو بکشه که...
- ۲۴.۱k
- ۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط