یکی از اسرا به نام حسین اسکندریآدم تو دار و پر تحملی بود

یکی از اسرا به نام حسین اسکندری،آدم تو دار و پر تحملی بود.

در جزیره مجنون بر اثر اصابت گلوله های آتش زا نیزارهای قسمت خشکی آتش گرفته بود.

حسین لا به لای نی ها سوخته بود.فاصله ی زیادی را میان نی های آتش گرفته دویده بود.سوختگی اش به گونه ای بود که روغن بدنش روی زمین بازداشتگاه می ریخت.

نگهبان ها اجازه نمی دادند او در سایه دراز بکشد،پماد سوختگی هم به او نمی دادند،پشه ها تمام بدنش را تسخیر کرده بودند.

چند ساعتی که نور خورشید به بدن سوخته اش می تابید،عذاب می کشید.صدایش در نمی آمد و فقط زیر لب قرآن میخواند.

به خوبی میفهمیدم حسین با آن بدن سوخته در آن گرمای سوزان تیرماه چه می کشد.

بچه ها که به او دلداری دادند

گفت : شاید خدا خواسته با این بدن سوخته منُ تو این گرما قرارم بده تا تو جهنم کمتر منو بسوزونه!

بهش گفتم : حسین! مگه قراره بری جهنم؟

گفت:همین که خدا درجه ی حرارت جهنم رو برام کمتر کنه،راضی ام!
منبع: کتاب پایی که جاماند 

@rahro313
دیدگاه ها (۲)

❤ ️ #سلام_امام_زمانم❤ ️ #جمعہ_شد آقا نگاهم بر در اسٺدر فراق ...

🔸 ️یکی میگفت :موقع جنگ جوان پانزده ، شانزده ساله را میفرستاد...

چقدر ناله ی بی جان و بی صدا داریبه زیر لب تو فقط ذکر ربنا دا...

میدونی ۱۱۸۵چیه؟!!-نه چیه!!+سن یه اقاییه ک فقط منتظره۳۱۳ نفر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط