پارت ۴
پارت ۴
بورا:
نشستیم تو ماشین ک یهو ماسکشو در اورد
جیغغغغغغغ یعنی خاب میبینم
+ت..توووووو
-عاره درسته خدمم..پارک جیمین عضو بی تی اس..میشناسیم؟
+عررررررررر معلومههههه😃وای خداااااا دارم خاب میبینم
-ن بیداری😇میگم تو ارمیی؟
+نچ ولی سونگ هس
-سونگ؟
+ع..عاره دوستم همونی ک باهاش تو پارک بودم
-پس تو منو تو پارک دیدی...
+اوهوم..و خب فک کنم من باید ازت عذرخواهی کنم
سرمو انداختم پایین ک یهو با دستای کوچولوش زیر چونمو گرفت و سرمو اورد بالا
-واسه چی کوچولو؟😊
+عا...اولن من کوچولو نیستم..کوچولو خودتی😌😂دومن بخاطر رفتار بدم توی کافه...ببخشید
-عاححح اشکالی نداره کوچولو😊
+باز گف😐
-حیح ببخشید😂اخه کوچولویی
+تو کوچولو تری با اون دستات😆
-یااااا😑
+ببخشید🤣😊..خب!
-میخام ببرمت جایی...
+عاااا کجا؟
-میبینی...
ماشینو روشن کرد منم کمربندمو بستم و مث بچه ادم نشستم تو صندلی..
وای خدا مث ادم بودن چقد سخته😫(جعر😐🤣)
+نرسیدیم؟
-نزدیکیم...خب پیاده شو
+عااااحححح کمرممممم😪
-چیشده خوبی؟
+بخاطر جنابالی مجبور بودم عین ادم بشینم🙄
-جاااان😂😐مگه مث ادم نمیشینی؟
+تو ماشین سونگ ک میشینم انقد ورجوورجه میکنم ک پرتم میکنه بیرون😐🤣
-موفق باشی😐🤣
پیاده شدم
واو اینجا خونشه!!چقد بزرگهههه
جیمین:
مخاستم ببرمش پیش شوگا هیونگ...
اما از ی طرفی دوس نداشتم اونو ببینه
وای خدا من چم شده!
رفتم تو ک جین داد زد
جین:معلومهههههه تووووووووو کدووووووممممم قببببریییییییییییی
آبروم رف🙂👐🏻
-عااا هیونگ مهمون داریم🙂
جین:مرگگگگگ کیههههه😑
جین از اتاق بالا اومد پایین ک با دیدن اون دختر خوشکش زد و سریع رفت بالا... قتی داش میفرت هی میوفتاد و این باعث میشد دختره بخنده و منم هی نگاش کنم....
شرط🙂💙
لایکا:۱۴
بورا:
نشستیم تو ماشین ک یهو ماسکشو در اورد
جیغغغغغغغ یعنی خاب میبینم
+ت..توووووو
-عاره درسته خدمم..پارک جیمین عضو بی تی اس..میشناسیم؟
+عررررررررر معلومههههه😃وای خداااااا دارم خاب میبینم
-ن بیداری😇میگم تو ارمیی؟
+نچ ولی سونگ هس
-سونگ؟
+ع..عاره دوستم همونی ک باهاش تو پارک بودم
-پس تو منو تو پارک دیدی...
+اوهوم..و خب فک کنم من باید ازت عذرخواهی کنم
سرمو انداختم پایین ک یهو با دستای کوچولوش زیر چونمو گرفت و سرمو اورد بالا
-واسه چی کوچولو؟😊
+عا...اولن من کوچولو نیستم..کوچولو خودتی😌😂دومن بخاطر رفتار بدم توی کافه...ببخشید
-عاححح اشکالی نداره کوچولو😊
+باز گف😐
-حیح ببخشید😂اخه کوچولویی
+تو کوچولو تری با اون دستات😆
-یااااا😑
+ببخشید🤣😊..خب!
-میخام ببرمت جایی...
+عاااا کجا؟
-میبینی...
ماشینو روشن کرد منم کمربندمو بستم و مث بچه ادم نشستم تو صندلی..
وای خدا مث ادم بودن چقد سخته😫(جعر😐🤣)
+نرسیدیم؟
-نزدیکیم...خب پیاده شو
+عااااحححح کمرممممم😪
-چیشده خوبی؟
+بخاطر جنابالی مجبور بودم عین ادم بشینم🙄
-جاااان😂😐مگه مث ادم نمیشینی؟
+تو ماشین سونگ ک میشینم انقد ورجوورجه میکنم ک پرتم میکنه بیرون😐🤣
-موفق باشی😐🤣
پیاده شدم
واو اینجا خونشه!!چقد بزرگهههه
جیمین:
مخاستم ببرمش پیش شوگا هیونگ...
اما از ی طرفی دوس نداشتم اونو ببینه
وای خدا من چم شده!
رفتم تو ک جین داد زد
جین:معلومهههههه تووووووووو کدووووووممممم قببببریییییییییییی
آبروم رف🙂👐🏻
-عااا هیونگ مهمون داریم🙂
جین:مرگگگگگ کیههههه😑
جین از اتاق بالا اومد پایین ک با دیدن اون دختر خوشکش زد و سریع رفت بالا... قتی داش میفرت هی میوفتاد و این باعث میشد دختره بخنده و منم هی نگاش کنم....
شرط🙂💙
لایکا:۱۴
۱۱.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.