تمام تنم درد میکرد لبم را گزیدم که مبادا صدایم باعث بدخ

تمام تنم درد می‌کرد. لبم را گزیدم که مبادا صدایم باعث بدخوابیِ مریضِ تخت بغلی شود!
شاهدش بودم که چقدر مسکن و ضد درد به سِرُمش تزریق کردند تا راحت بخوابد!!

چشم‌هایم را بستم تا شاید خیال و خواب، درد را از تنم بر کِشَند و کمی آرامش، چاشنی این برهه از زندگیِ کوتاهم بکنند.
چشمم را بستم تا دیگر شاهد آسمان آفتابی و سوزان بندر نباشم!!
خدا آن‌قدر بی‌رحم شده که نمی‌خواهد پایانی‌ترین روزهای زندگی‌ام را شاهد بارانش باشم...!
آخر خیلی خوب می‌داند که تا چه حد عاشق بارانم؛ خیلی عاشقم...!!
صدای قدم‌های ممتد دکتر می‌آید و بعد؛ تعللی در قدم‌هایش حس می‌کنم!
طولی نکشید که صدای پُر از اشک مادر، گوشم را پُر کرد:
ـ آقای دکتر! حالا چی‌ به سرِ دخترم میاد؟!
قبل از صدای دکتر، صدای ضربه‌ی نازکی به پنجره را حس کردم.
پلک‌هایم را گشودم و سرم را به طرف پنجره چرخاندم.

باور نکردنی بود...!!
باران...؟!!!
مگر هوا آفتابی نبود؟!!
باورم نمی‌شد؛ خدا انگار تصمیم داشت در این ساعات پایانی، به من لطف کند!
چشم‌هایم را بازتر کردم. آرام آرام از تخت پایین آمدم.
خودم را به کنار پنجره رساندم و دستم را روی شیشه‌اش گذاشتم؛ خنک شده بود!!
لب‌های لرزانم به خنده باز شدند. هم‌زمان صدای غمگین آقای دکتر را شنیدم:
ـ متأسفانه تومور توی مغز دخترتون بزرگ‌تر شده تو این مدت، این عمل هم ریسکش بالائه و اگر عارضه‌ای بخواد داشته باشه؛ حداقل فلج دست، پا یا فلج نیمی از بدن رو در پی خواهد داشت.

صدای گریه‌ی مادر بلند شد. صدای گریه‌اش از سر ناراحتی را دوست نداشتم!
گوش به صدای باران سپردم که بیشتر به صدای خنده‌های مادرم می‌ماند.

به آسمان نگاه کردم؛ خورشید هنوز در آسمان مانده بود!!
امیدوار شدم. وقتی از آسمانی آفتابی باران ببارد، چرا امیدی برای زنده ماندن من نماند...؟!!

#ریهام #باران #نویسندگی #امید
دیدگاه ها (۰)

❇️ ۳ ترور با یک فرمول❗️❗️❗️1⃣ سپهبد قرنی ، اولین رییس ستاد ا...

باید یکی رو داشته باشی . . . که بتونی بهش بگی، پاییز اگر چه ...

از عوارض فتوایی که بر خلاف حرف خداست😊😂#طنز #کلیپ #ماه_رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم بگواگر دوستدار حقی و نغیر اوانگشت من ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

پآرت13. دلبرک شیرین آستآد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط