پارت آخر
فیک معلم سخت گیر
_امشب عروسی یکی از دوستامه بریم
+اوکی
پرش زمان به شب
ویو یونا
آماده شدم ی لباس صورتی پوشیدم و ی آرایش ملایم کردم و آومدم پیش نامی چقدر خوشتیپ شده بود توی اون لباس
_به چی فکر میکنی
+هیچ بریم
_لباست چرا بازه (عصبی)
+ولش کن بیا بریم دیر میشها
_بزار برگردیم به حسابت میرسم
+ترسیدم
رفتیم توی سالن خیلی شیک بود
+نامی من دستشویی دارم WCکجاست
_سمت راست
رفتم و برگشتم(😂)که دیدم نامی داشت یکی رو می.بوس.ید
از سالن رفتم بیرون
+هیییی زندگی رفتم پشت بوم یک ساختمون و خودمو پرت کردم لحظه های آخر با خودم گفتم خدا حافظ مامان،بابا،جون وون،آیو،نامی همتون رو دوست دارم .
و مرگ
چند ماه بعد
نامجون افسردست، آیو و جون وون قرار ازدواج کنند.
و
و
و
و
و
و
پایان
#فیک
فوش آزاده
_امشب عروسی یکی از دوستامه بریم
+اوکی
پرش زمان به شب
ویو یونا
آماده شدم ی لباس صورتی پوشیدم و ی آرایش ملایم کردم و آومدم پیش نامی چقدر خوشتیپ شده بود توی اون لباس
_به چی فکر میکنی
+هیچ بریم
_لباست چرا بازه (عصبی)
+ولش کن بیا بریم دیر میشها
_بزار برگردیم به حسابت میرسم
+ترسیدم
رفتیم توی سالن خیلی شیک بود
+نامی من دستشویی دارم WCکجاست
_سمت راست
رفتم و برگشتم(😂)که دیدم نامی داشت یکی رو می.بوس.ید
از سالن رفتم بیرون
+هیییی زندگی رفتم پشت بوم یک ساختمون و خودمو پرت کردم لحظه های آخر با خودم گفتم خدا حافظ مامان،بابا،جون وون،آیو،نامی همتون رو دوست دارم .
و مرگ
چند ماه بعد
نامجون افسردست، آیو و جون وون قرار ازدواج کنند.
و
و
و
و
و
و
پایان
#فیک
فوش آزاده
۱۳.۳k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.