ای مرغ سحر
ای مرغ سحر
تو صبح برخاستهای؛
ما خود همه شب
نخفتهایم از غم یار..
دیگران را ؛اگر از ما خبری
نیست چه باک !
نازنینا ؛تو چرا بی خبر
از مایی
هرچه مینویسم
برای اوست و بخاطر او...
من با دلم آن انسانی را که هرگز
در زندگی خود پیدا نکرده بودم،
پیدا کردم...
تو صبح برخاستهای؛
ما خود همه شب
نخفتهایم از غم یار..
دیگران را ؛اگر از ما خبری
نیست چه باک !
نازنینا ؛تو چرا بی خبر
از مایی
هرچه مینویسم
برای اوست و بخاطر او...
من با دلم آن انسانی را که هرگز
در زندگی خود پیدا نکرده بودم،
پیدا کردم...
- ۶۴۸
- ۲۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط