کاش تک درخت تنهایی می شدم
کاش تک درخت تنهایی میشدم
در دشتی دور افتاده
و پرندگان مهاجر
از تاریکیِ دشت که ترسیدند
به آغوش من پناه میآوردند.
خورشید که تابید و
هوا که خوب شد؛
پرواز میکردم.
و به یاد نمیآوردم که پیش از اینها،
ریشه ای سخت در زمین داشتم.
در دشتی دور افتاده
و پرندگان مهاجر
از تاریکیِ دشت که ترسیدند
به آغوش من پناه میآوردند.
خورشید که تابید و
هوا که خوب شد؛
پرواز میکردم.
و به یاد نمیآوردم که پیش از اینها،
ریشه ای سخت در زمین داشتم.
۲.۸k
۲۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.