نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز

نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز
شهر خالی ست مرا همنفسی نیست عزیز

حافظ از حال من سوخته آگاه تر است
زده ام فالی و فریاد رسی نیست عزیز

نیست حتا پر و بالی که به سویت بپرم
آسمان بی تو مرا جز قفسی نیست عزیز

کیمیایی و من خسته مسی ناچیزم
به سر کوی توام دسترسی نیست عزیز

قلب بیمار مرا عشق شما درمان است
غیر آغوش تو دل را هوسی نیست عزیز...
دیدگاه ها (۰)

قبل از خرج ڪردن درآمد داشته باشقبل از حرف زدن فڪر ڪنقبل از ڪ...

من و تو توی خیابانی و باران مثلأ خلوتِ دنجی و یک گوشۀ دالان ...

سیب من چرخیدی و با اتفاق دیگریعاقبت افتادی اما توی باغ دیگری...

سـایه معشــوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتـــاج بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط