من و تو توی خیابانی و باران مثل

من و تو توی خیابانی و باران مثلأ 
خلوتِ دنجی و یک گوشۀ دالان مثلأ 

من و یک سیر تماشای تو کردن، آرام
بی سخن از لب و گیسوی پریشان مثلأ 

تو به من، فکر نکن، من به لبت فکر کنم
فکر بد نیست که، نه بیشتر ازآن مثلأ 

تو بگویی که چه سیگار تو بد بوست ولی
من بگویم نَفَست، قمصرکاشان مثلأ 

تو بپرسی چه کسی توی خیالت داری؟
من بگویم:"تو"؛ کسی نیست به قرآن، مثلأ

بغض کردم که مگر می شود آیا روزی 
من و تو، توی خیابانی و باران مثلأ ...
دیدگاه ها (۰)

با اینکه ننوشیدم از آن چشم شرابیمهمان کن از آن گونه مرا بوسه...

بِ نشین تا نفسی از دلمان تازه کنیمچای دم کرده بنوشیم غزل ساز...

قبل از خرج ڪردن درآمد داشته باشقبل از حرف زدن فڪر ڪنقبل از ڪ...

نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیزشهر خالی ست مرا همنفسی نیست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط