عشق اول می کند دیوانه ات

عشق اول می کند دیوانه ات
تا ز ما و من کند بیگانه ات

عشق چون در سینه ات مأوا کند
عقل را سرگشته و رسوا کند

می‌شوی فارغ ز هر بود و نبود
نیستی در بند اظهار وجود

زنده دل‌ها می‌شوند از عشق، مست
مرده دل کی عشق را آرد به دست

عشق را با نیستی سودا بود
تا تو هستی، عشق کی پیدا بود
دیدگاه ها (۱۰)

سلاااام سلاااااااام سلاااااااااامصبحتون پر از شادیپروردگارا....

ﭼﻪ ﺗﻠﺨــــــــــﻪ …!☜ﺧــــﻮﺩﺕ ﻣﺠﺒــــﻮﺭ ﺑﺸے ﺑﺰﺍﺭے ﺑﺮے ﺍﻣﺎ......

دوست دارم که شبی باتو فراری بشوممن سرمازده،از عشق بهاری بشوم...

تو چه کردی که شدم عاشق دلداده ی توگشته ام مست و خراباتی میخا...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط