آخرش نفهمیدم اینجائی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من

آخرش نفهمیدم اینجائی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من...

من که در این جمع گذشتم از هرچه ارزوست

دست غم دیگر چه میخواهد از دل تنهای من؟


#محسن_اسماعیلی
دیدگاه ها (۱)

و یک زن در ظریف ترین نقطه ی شب هنوز هم دوست داشته شدن را ...

مشکلمون از جایی شروع شد که فکر کردیم آدمایی که باهاشون حرف م...

‍پرنده ای که در سینه امآواز میخواندروزی، به جستجوی تو بال خو...

هرگز به مـــهربانی یڪ عـــڪـــس دل نبــند . . . !لبخند هاے ...

رؤیای وصل

فرار من

جنگی حاجی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط