جیمین :هفته بعد ازدواج میکنیم فردا هم کارت هارو چاپ میکنم
جیمین :هفته بعد ازدواج میکنیم فردا هم کارت هارو چاپ میکنم
نیلا :چیی؟
جیمین :میخوای با تهیونگ ازدواج کنی؟؟؟!!! بعد از ۱ماه جدا میشیم
نیلا:ب... باشه
جیمین : خوب است بریم
داخل ماشین صحبتی نشد
داخل خونه
نیلا:جیمین میشه برم خونه خودم
جیمین :چرا ؟
نیلا :میخوام لباس بردارم و برم حموم
جیمین:همینجا برو
نیلا:لباس رو چکار کنم
جیمین :داخل کمد اتاق سمت چپ آخر راه رو یه اتافه اون اتاق تو هست و داخل کمد لباسات هست داخل اتاق خودت هم حموم هست برو منم کاری دارم میرم و میام
جیمین ویو
مطمئن شدم نیلا رفت
رفتم داخل اتاق قرمز کم کم داشتم عادت میکردم که هفته ای ۳بار فقط خون بخورم و کنترل کنم تا لو نرم
یه کیسه برداشتم و خوردم که صدای در شد وسایل رو جمع کردم و رفتم سمت اتاقم روی تخت دراز کشیده بودم م
که نیلا در زد
جیمین:بیا داخل
نیلا:اوکی
جیمین:خب
نیلا :فردا باید بری پیش ته نمیخوای کارت آماده کنی
جیمین:راست میگی بیا بشین آماده کنیم
۱ساعت بعد
نیلا:خوابش برد داخل بغل جیمین
جیمین :خوابش برد روی سر نیلا
و......
خب خب
همتون که میدونید فیک کوک و شوگا خیلی عقبه پس باید جبران شه
نیلا :چیی؟
جیمین :میخوای با تهیونگ ازدواج کنی؟؟؟!!! بعد از ۱ماه جدا میشیم
نیلا:ب... باشه
جیمین : خوب است بریم
داخل ماشین صحبتی نشد
داخل خونه
نیلا:جیمین میشه برم خونه خودم
جیمین :چرا ؟
نیلا :میخوام لباس بردارم و برم حموم
جیمین:همینجا برو
نیلا:لباس رو چکار کنم
جیمین :داخل کمد اتاق سمت چپ آخر راه رو یه اتافه اون اتاق تو هست و داخل کمد لباسات هست داخل اتاق خودت هم حموم هست برو منم کاری دارم میرم و میام
جیمین ویو
مطمئن شدم نیلا رفت
رفتم داخل اتاق قرمز کم کم داشتم عادت میکردم که هفته ای ۳بار فقط خون بخورم و کنترل کنم تا لو نرم
یه کیسه برداشتم و خوردم که صدای در شد وسایل رو جمع کردم و رفتم سمت اتاقم روی تخت دراز کشیده بودم م
که نیلا در زد
جیمین:بیا داخل
نیلا:اوکی
جیمین:خب
نیلا :فردا باید بری پیش ته نمیخوای کارت آماده کنی
جیمین:راست میگی بیا بشین آماده کنیم
۱ساعت بعد
نیلا:خوابش برد داخل بغل جیمین
جیمین :خوابش برد روی سر نیلا
و......
خب خب
همتون که میدونید فیک کوک و شوگا خیلی عقبه پس باید جبران شه
۴.۷k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.