ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ
ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﺸﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ !
ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
ﺗﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ ﺭﺍ
ﺧﯿﺮﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ !
ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ
ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ
ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ !
ﻗﻠﺒﻢ
ﺍﻣﺎ
ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﭙﺪ
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ
ﻭ ﻋﻄﺮ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻓﺎﻕ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﯽ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ
ﻫﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﮒ ﻫﺎﯾﻢ ﺟﺎﺭﯼﺳﺖ ...




#ﺳﺎﺭﺍ_ﻗﺒﺎﺩﯼ
دیدگاه ها (۴)

دوستت دارم ... ( سه نقطه )این نقطه چینها اتفاقی نیستتا نفس آ...

برایش شعر خواندم ٬ اشک هایش را درآوردمپس از یک عمر خاموشی صد...

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می...

تا به حال لبهات حواست را پرت کرده؟ تا به حال دلتنگِ تو بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط