برای دیدن رویت دلم مهیا نیست
برای دیدن رویت دلم مهیا نیست
میان صحن دو چشمم برا ی تو جا نیست
ز بس که خانه ی یاران به رنگ دنیا شد
دگر برای تو جایی به غیر صحرا نیست
طبیب گونه تو درد مرا نشانم ده
کسی که درد نفهمد پی مداوا نیست
برس به داد دل من که بی کسی سخت است
اگر چه مثل تو مردی غریب و تنها نیست
هر آنکه عشق تو دارد همیشه آرام است
کسی که بندۀ یار است اسیر دنیا نیست
شبیه صوت غریبی که روی نی می خواند
صدای غربت ما را کسی پذیرا نیست
شفیع هر دو جهانم که همتم داده
به تار موی تو سوگند غیر زهرا نیست
میان صحن دو چشمم برا ی تو جا نیست
ز بس که خانه ی یاران به رنگ دنیا شد
دگر برای تو جایی به غیر صحرا نیست
طبیب گونه تو درد مرا نشانم ده
کسی که درد نفهمد پی مداوا نیست
برس به داد دل من که بی کسی سخت است
اگر چه مثل تو مردی غریب و تنها نیست
هر آنکه عشق تو دارد همیشه آرام است
کسی که بندۀ یار است اسیر دنیا نیست
شبیه صوت غریبی که روی نی می خواند
صدای غربت ما را کسی پذیرا نیست
شفیع هر دو جهانم که همتم داده
به تار موی تو سوگند غیر زهرا نیست
۲.۰k
۰۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.