سلام من اته هستم ۲۰سالمه
سلام من اته هستم ۲۰سالمه
دو سالی میشه با یونگی ازدواج کردمم
ی.. های من یونگی م ۲سال با عشقم ینی اته ازدواج کردم
ویو اته خب خب یونگی میگه هیچ وقت نرم سرکارش چون مرد زیاده
ی.. اته من رفتم میگم نیایی سرکار
اته.. باشه ایششش
ی... خدافظ
ویو اته امروز تولد یونگی بود من گفت نرم سرکارش ولی من میخام سوپرایز ش کنم 🥺
رفتم اماده شدم کیک گرفتم و یه لباس خوشگل پوشیدمو رفتم
ویو یونگی سرکارم بودم که دیدم صدای درمیاد
وبله سونا بود دختره هرزه
سونا... اممم سلام یونگی برات قهوه اوردم
ی.. مرسی بزار میخورم
ویو سونا هه یه کاری میکنم ازین زنت طلاق بگیری داخل قهوهش قرص تحریک کننده ریختم
یو... قهورو یه سر خوردم داشت سرم گیچ میرفت که یهو سونا با یه لباس باز اومد جلوم سینه هاش تکون میخورد منم 😶کنترلمو از دست دادم و رفتم شروع کردم به بوسیدنش اومد نشت رو پام
ویو اته رفتم جلو در اتاق در زدم و با صحنه ای که دیدم کیک از دستم اوفتاد
گریه گریه کردم و رفتم خونه
یو... تا دیدم اته داره نگاهمون میکنه دخترو زدم یکی مشت محکمی زدم به صورتش هرزه اخراجی
رفتم پیش اته و بله فهمیدم امروز تولدم بوده تو ماشین هی به خودم لعنت خدا میفرستادم
رفتم درو باز کردم دیدم یونگیه
اته... ها چیه من چی برات کم گزاشته بودم . باداد وگریه.
یون... عزیزم بخدا قرص تحرک کننده داده بود بهم
اته.. واقعا باشه بخشیدمت . بیا کیک بخوریم راستی اینم کادو تو
یه بیبی چک بود و دوتا کفش کلی ذوق کردیم و یه پسر خوشگل به اسم هیوانا بدنیا اوردیم
بچه بچه شرط ها برای پارت بد ۶لایک۶کامنت خدافظ عسلیام 🫀🫀🫀
دو سالی میشه با یونگی ازدواج کردمم
ی.. های من یونگی م ۲سال با عشقم ینی اته ازدواج کردم
ویو اته خب خب یونگی میگه هیچ وقت نرم سرکارش چون مرد زیاده
ی.. اته من رفتم میگم نیایی سرکار
اته.. باشه ایششش
ی... خدافظ
ویو اته امروز تولد یونگی بود من گفت نرم سرکارش ولی من میخام سوپرایز ش کنم 🥺
رفتم اماده شدم کیک گرفتم و یه لباس خوشگل پوشیدمو رفتم
ویو یونگی سرکارم بودم که دیدم صدای درمیاد
وبله سونا بود دختره هرزه
سونا... اممم سلام یونگی برات قهوه اوردم
ی.. مرسی بزار میخورم
ویو سونا هه یه کاری میکنم ازین زنت طلاق بگیری داخل قهوهش قرص تحریک کننده ریختم
یو... قهورو یه سر خوردم داشت سرم گیچ میرفت که یهو سونا با یه لباس باز اومد جلوم سینه هاش تکون میخورد منم 😶کنترلمو از دست دادم و رفتم شروع کردم به بوسیدنش اومد نشت رو پام
ویو اته رفتم جلو در اتاق در زدم و با صحنه ای که دیدم کیک از دستم اوفتاد
گریه گریه کردم و رفتم خونه
یو... تا دیدم اته داره نگاهمون میکنه دخترو زدم یکی مشت محکمی زدم به صورتش هرزه اخراجی
رفتم پیش اته و بله فهمیدم امروز تولدم بوده تو ماشین هی به خودم لعنت خدا میفرستادم
رفتم درو باز کردم دیدم یونگیه
اته... ها چیه من چی برات کم گزاشته بودم . باداد وگریه.
یون... عزیزم بخدا قرص تحرک کننده داده بود بهم
اته.. واقعا باشه بخشیدمت . بیا کیک بخوریم راستی اینم کادو تو
یه بیبی چک بود و دوتا کفش کلی ذوق کردیم و یه پسر خوشگل به اسم هیوانا بدنیا اوردیم
بچه بچه شرط ها برای پارت بد ۶لایک۶کامنت خدافظ عسلیام 🫀🫀🫀
۴.۳k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.