پارت ۴۳
#کایلا
از حموم اومدم بیرون،موهامو جمع کرده بودم و نَشُسته بودمشون،یه تیشرت اندامی صورتی با شلوار مشکی پوشیدم و رفتم بیرون،موهام هنوز جمع بود بالا((کلا روی موی جمع کراش داره دخترمون😐💔))
کوکی لب تخت نشسته بود و پشتش به من بود،بالشت و گذاشته بود رو پاش و با گوشیش یکی یکی اهنگارو رد میکرد،به اهنگ فیک لاو که رسید دست نگه داشت داشتم نگاش میکردم که رسید به پارت کوک که میگفت: love you so bad رفتم از پشت پریدم روش و با اهنگ میخوندم،بعد دراز کشید و منو کشید رو خودش تو چشام زل زد و میخوند:love you so mad
یه لحظه بغضم گرفت ولی قورتش دادم،بعد چن دقیقه که نگام کرد و یه دفعه لباشو گذاشت رو لبام،خیلی اروم پیش میرفت منم دستمو کرده بودم تو موهاش و اروم انگشتامو حرکت میدادم
#جونگکوک
همزمان با نوازش موهام همراهیم میکرد،چن دقیقه بعد با بی میلی بوسمون قطع کردم تا نفس بگیریم،همونطور که دستش تو موهام بود نشست و با یه لبخند تلخ زل زد بهم،اون یکی دستشو گرفتم
♡:چیشده؟!خوبی؟!
◇:اوهوم خوبم عشقم🙂
پاشدم نشستم و دستمو رو صورتش گذاشتم
♡:گفته بودم هرچی بشه میفهمم...الانم میلکی من حالش خوب نیس...و به عشق جذابش میگه که چی شده
یکم خندش گرفت از لحنم ولی بعدش دوباره شروع کرد بازی کرد با انگشتاش
◇:دارم به روزی که دیگه نمتونم بغلت کنم یا ببوسمت فک میکنم ...و...ولی خوبه که دیگه اینجام...میتونم تو کنسرتا و فن ساینا ببینمت...میتونم تو چشات زل بزنم...دستامو میگیری دیگه نه؟؟...خیلی سختمه...حتی ممکنه زنده نمونم ولی...موفقیت و امنیت و سلامتی شما واسم مهمتر از زندگیه...مهم اینه که من عاشقتم چه از دور چه تو بغلت من عاشقتم...
خشکم زد...مگه چی بشه...نمیتونسم حرفاشو حضم کنم...مگه قرار بود جدا بشیم...من نمیتونم...بدون چشاش،دستاش،موهاش،بغلش،لباش....من نمیتونم
♡:چ..چی میگی تو...کی گفته قرارع همو نبینیم...من بدون تو چجوری بخوابم...چجوری نفس بکشم...تو چی میگی اخه
◇:کوک...ما باید باهاش کنار بیایم...تو یه ایدلی...رابطمون ممکنه واست خطرناک باشه...حتی واسه بقیه اعضا...من این دوتا رو میکشم...من تو حال خودم نبودم....ما چیکار کردیم...چرا باهاتون اومدیم...ما چجوری سه هفته تو خوابگاه شما بودیم اخه...یجورایی غیر ممکنه...تا الانشم کلی بهتون اسیب زدیم
وقتی برگردیم سئول برمیگردیم خونمون...قول میدی مواظب خودت و بقیه باشی....کوک...مواظب بی تی اس میشی؟!....شما زندگی میلیون ها ادمین
ادامه پارت بعد♡
لایک کامنت ♡
از حموم اومدم بیرون،موهامو جمع کرده بودم و نَشُسته بودمشون،یه تیشرت اندامی صورتی با شلوار مشکی پوشیدم و رفتم بیرون،موهام هنوز جمع بود بالا((کلا روی موی جمع کراش داره دخترمون😐💔))
کوکی لب تخت نشسته بود و پشتش به من بود،بالشت و گذاشته بود رو پاش و با گوشیش یکی یکی اهنگارو رد میکرد،به اهنگ فیک لاو که رسید دست نگه داشت داشتم نگاش میکردم که رسید به پارت کوک که میگفت: love you so bad رفتم از پشت پریدم روش و با اهنگ میخوندم،بعد دراز کشید و منو کشید رو خودش تو چشام زل زد و میخوند:love you so mad
یه لحظه بغضم گرفت ولی قورتش دادم،بعد چن دقیقه که نگام کرد و یه دفعه لباشو گذاشت رو لبام،خیلی اروم پیش میرفت منم دستمو کرده بودم تو موهاش و اروم انگشتامو حرکت میدادم
#جونگکوک
همزمان با نوازش موهام همراهیم میکرد،چن دقیقه بعد با بی میلی بوسمون قطع کردم تا نفس بگیریم،همونطور که دستش تو موهام بود نشست و با یه لبخند تلخ زل زد بهم،اون یکی دستشو گرفتم
♡:چیشده؟!خوبی؟!
◇:اوهوم خوبم عشقم🙂
پاشدم نشستم و دستمو رو صورتش گذاشتم
♡:گفته بودم هرچی بشه میفهمم...الانم میلکی من حالش خوب نیس...و به عشق جذابش میگه که چی شده
یکم خندش گرفت از لحنم ولی بعدش دوباره شروع کرد بازی کرد با انگشتاش
◇:دارم به روزی که دیگه نمتونم بغلت کنم یا ببوسمت فک میکنم ...و...ولی خوبه که دیگه اینجام...میتونم تو کنسرتا و فن ساینا ببینمت...میتونم تو چشات زل بزنم...دستامو میگیری دیگه نه؟؟...خیلی سختمه...حتی ممکنه زنده نمونم ولی...موفقیت و امنیت و سلامتی شما واسم مهمتر از زندگیه...مهم اینه که من عاشقتم چه از دور چه تو بغلت من عاشقتم...
خشکم زد...مگه چی بشه...نمیتونسم حرفاشو حضم کنم...مگه قرار بود جدا بشیم...من نمیتونم...بدون چشاش،دستاش،موهاش،بغلش،لباش....من نمیتونم
♡:چ..چی میگی تو...کی گفته قرارع همو نبینیم...من بدون تو چجوری بخوابم...چجوری نفس بکشم...تو چی میگی اخه
◇:کوک...ما باید باهاش کنار بیایم...تو یه ایدلی...رابطمون ممکنه واست خطرناک باشه...حتی واسه بقیه اعضا...من این دوتا رو میکشم...من تو حال خودم نبودم....ما چیکار کردیم...چرا باهاتون اومدیم...ما چجوری سه هفته تو خوابگاه شما بودیم اخه...یجورایی غیر ممکنه...تا الانشم کلی بهتون اسیب زدیم
وقتی برگردیم سئول برمیگردیم خونمون...قول میدی مواظب خودت و بقیه باشی....کوک...مواظب بی تی اس میشی؟!....شما زندگی میلیون ها ادمین
ادامه پارت بعد♡
لایک کامنت ♡
۱۶.۰k
۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.