اون موقع که سبز بودم...سراسر شور بودم وشوق....عشق بودم سر
اون موقع که سبز بودم...سراسر شور بودم وشوق....عشق بودم سرتابپای تورا میدویدم نه به پای که به جان....ویافتنت ..وداشتنت ..
برمن انگار از سوی خداوند به عالمیان حرام اانگاشته شد.....
وامروز لزچه در ویرانه های سردوتاریک وجودم پرسه میزنی بابودن بی هنگامت....
وجز اه سرد حسرت نصیبی نیست تورا در این ویرانه دراین خزانکده فرتوت.....برو ..برو وخودرا برهان از من ...که در رهاشدن ازمن یدی داری بس طولا....با این تفاوت که این بار من ارزومندم نبودنت را
برمن انگار از سوی خداوند به عالمیان حرام اانگاشته شد.....
وامروز لزچه در ویرانه های سردوتاریک وجودم پرسه میزنی بابودن بی هنگامت....
وجز اه سرد حسرت نصیبی نیست تورا در این ویرانه دراین خزانکده فرتوت.....برو ..برو وخودرا برهان از من ...که در رهاشدن ازمن یدی داری بس طولا....با این تفاوت که این بار من ارزومندم نبودنت را
۱.۶k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.