یه وانشات باحال واس کیپاپرایه باحال و صد البته تهیونگ لاو
یه وانشات باحال واس کیپاپرایه باحال و صد البته تهیونگ لاورا
.
.
.
.
خیلی وقت بود همو ندیده بودیم شاید بیش تر از سه سال خیلی دل تنگش بودم خیلی اولین دختری بود که هیچوقت از فکرم پاک نشد همیشه سعی داشتم توجه اونو جمع کنم ولی خیلی قد بود اصلا ازین دخترای نچسب نبود من یه پسر دخترباز که هرشب با یه دختر بودم جلواون زانوزدم غرورمو له کردم ولی اون منو رد کرد هیچ وقت توعمرم جواب رد نشنیده بودم بار اولم بود که یه نفر بهم میگه نه!اولش باورم نشد ولی بالاخره تونستم باورکنم اون منو رد کرد همین که لون منو رد کرد سمج ترم کرد که خودمو بهش نزدیک کنم برام جالب بود منی که تمامه دخترا ارزوشونه من نگاهشون کنم من بهشون لبخند بزنم براشوت دست تکون بدم جواب منفی از یه دختر ایرانی شنیدم اونو چندبار تو اکیپ دیدم خیلی دختر شاد وشنگولی بود همرو ضایع میکرد سر دوستی باهاش شرت بندی میکردن پسرا ولی هیچ وقت پا نداد به یه پسر همین سرسختیش منو جذب کرد که خودمو جلویه پسرا ی اکیپ شاخ کنم و اونو به عنوان دوستدخترم معرفی کنم تویه حرکت اونو تویه عمل انجام شده قرار دادم و توی جمع جلو تمام دوستای چندین سالم اونو به عنوان دوست دخترم معرفی کردم قیافه همه دیدنی بود هیچکس نمیتونست منو اونو باهم... خیلی جالب میشه دوتا ادم سرسخت ولی جوری منو توی جمع ضایع کرد که بدجور منو جوش اورد ...
***
اونو تویه مهمونی دیدم جالبه بعداز این همه سال هنوز همون دختره شر شیطونه اصلا عوض نشده هنوزم دلم می خاست مال من باشه ولی هربار که یاد اون شب میفتم خیلی عصبی میشم من کیم تهیونگ من وی از بی تی اس یه دختر ایرانی معمولی رد کرد هه خنده داره واقعا
رفتم پیشش سلام کردم مصل همیشه خیلی خونگرم جوابمو داد انگار نه انگار اتفاقی افتاده داشتم دیونه میشدم ولی به رو نیاوردم منم خیلی گرم ازش استقبال کردم گرم صحبت شدیم اتفاقای این چندسالو برای هم تعریف میکردیم نمیدونم یک لحظه به خودم اومدم دیدم فوقولاده باهاش گرم گرفتم ومث دوتا دوست صمیمی داشتم باهاش صحبت میکردم تاسرحدی گرم بودبامن که اصلا همه چیزو فراموش کردم عرق چشمای مظلومش شدم چقد این نگاه پاک دلمو میلرزوند چقدر دوست داشتنیه با نگاهش مست میشم که یهو نگام رفت رو لباش و قفل شد اون گرم تعریف کردن بود وحواسش به من نبود نمیدونم چی شد خاستم نزدیک شم و ببوسمش که یهو کل اون اتفاقا جلوی چشمام رد شد و غرورم اجازه نداد از اول هم اومده بودم یکم حالشو بگیرم ولی اون ازین ادما نبود که کم بیاره پشیمون شدم بلند شدم که برم اونم برای ادب بلند شد چه جالب چقدر خانم شده قبلا مث گاو میموند
نمیدونم چیشد وقتی خاستم از کنارش رد شم قلبم منو کشوند سمتش و سریع حمله ور شدم به لباش خیلی محکم میبوسیدمش داشت دستوپامیزد تا خودشو از شرم خلاص کنه ولی نزاشتم طعم عشق دلتنگی و عسل میداد وقتی ازش جدا شدم متوجه نگاه عصبیش شدم ولی اصلا از کارم پشیمون نشدم خیلی سریع زد توی گوشم ولیاصلا برام مهم نبود که اینکارو کرده حس میکردم یه بار که خیلی وقته رودوشمه برداشته شده والا حس خوبی بم دست داده خاست بره که دستاشو گرفتم خیلی دستو پامیزد خودشو ازمازموا کنه ولی نذاشتم و کشیدمش توی بغلم اصلا به دستو پازدناش توجه نکردم و مشتای کوچیکش جاییمو نمیگرفت فقط سرمو کردم توی موهاش و اون. به خودم چسبوندم میدونستم الا همه دارن به مانگاه میکنن ولی اصلا برام مهم نبود کاری که دلم میگفت روانجام دادم و برای اولین بار حس خوشی داشتم
حس پرواز داشتم که به زور خودشو از توی بغلم کشید و دوید خاستم دنبالش برم که یه نفر محکم منو کشیدوبرد انقدر سریع اتفاق افتاد که تا به خودم اومدم دیدم کل بچه ها(بی تی اس)با قیافه های توهم و ابرو های گره خرده بهم خیره شدن تا خاستم حرفی بزنم و از خودم دفاع کنم نامجون پاپیش گذاشت و به عنوان لیدر بی تی اس کلی بهم کوبید حرفاشو بقیه هم تایید میکردن و من تک مونده بودم میون 6تا پسر عصبانی که با منیجر که تازه اومده بود شدن7تا عالیه ولی اصلا به حرفاشون گوش ندادم چون تا فضا سیر میکردم حس خوبی داشتم ولی وقتی یهو یادم اومد اون الا جلوی اون همه خبر نگار منوپس زد وبهم سیلی زد بهم برخورد بخاطر همین کاراشه که من جذبش شدم یهو بافریاد نامجون به خودم اومدم که از چشماش خون میبارید بدبخت حق داشت من یه ادم معروف جلو همه یه دختر خارجی ببوسم و اون بهم سیلی بزنه فک نکنم خوب باشه شایدم اصلا خوب نیست یعنی اصلااااااا خوب نیست اره مرتکب اشتباه بزرگی شدم که باید حواسم به رفتارام باشه و منتظر عواقب کارم باشم ولی با فکر بوسه لبخند ملیحی رولبم شکل گرفت که بایاد سیلی پاک شد تو عالم خودم بودم که با صدای جونگ کوک به خودم اومدم جیمین و کوکی مث ادم ندیده ها اومده بودن تو حلقم وهی میگفتن خب خب خب..!
واقعا تعجب کرده بودم این دوتا همون دوتا نیس
.
.
.
.
خیلی وقت بود همو ندیده بودیم شاید بیش تر از سه سال خیلی دل تنگش بودم خیلی اولین دختری بود که هیچوقت از فکرم پاک نشد همیشه سعی داشتم توجه اونو جمع کنم ولی خیلی قد بود اصلا ازین دخترای نچسب نبود من یه پسر دخترباز که هرشب با یه دختر بودم جلواون زانوزدم غرورمو له کردم ولی اون منو رد کرد هیچ وقت توعمرم جواب رد نشنیده بودم بار اولم بود که یه نفر بهم میگه نه!اولش باورم نشد ولی بالاخره تونستم باورکنم اون منو رد کرد همین که لون منو رد کرد سمج ترم کرد که خودمو بهش نزدیک کنم برام جالب بود منی که تمامه دخترا ارزوشونه من نگاهشون کنم من بهشون لبخند بزنم براشوت دست تکون بدم جواب منفی از یه دختر ایرانی شنیدم اونو چندبار تو اکیپ دیدم خیلی دختر شاد وشنگولی بود همرو ضایع میکرد سر دوستی باهاش شرت بندی میکردن پسرا ولی هیچ وقت پا نداد به یه پسر همین سرسختیش منو جذب کرد که خودمو جلویه پسرا ی اکیپ شاخ کنم و اونو به عنوان دوستدخترم معرفی کنم تویه حرکت اونو تویه عمل انجام شده قرار دادم و توی جمع جلو تمام دوستای چندین سالم اونو به عنوان دوست دخترم معرفی کردم قیافه همه دیدنی بود هیچکس نمیتونست منو اونو باهم... خیلی جالب میشه دوتا ادم سرسخت ولی جوری منو توی جمع ضایع کرد که بدجور منو جوش اورد ...
***
اونو تویه مهمونی دیدم جالبه بعداز این همه سال هنوز همون دختره شر شیطونه اصلا عوض نشده هنوزم دلم می خاست مال من باشه ولی هربار که یاد اون شب میفتم خیلی عصبی میشم من کیم تهیونگ من وی از بی تی اس یه دختر ایرانی معمولی رد کرد هه خنده داره واقعا
رفتم پیشش سلام کردم مصل همیشه خیلی خونگرم جوابمو داد انگار نه انگار اتفاقی افتاده داشتم دیونه میشدم ولی به رو نیاوردم منم خیلی گرم ازش استقبال کردم گرم صحبت شدیم اتفاقای این چندسالو برای هم تعریف میکردیم نمیدونم یک لحظه به خودم اومدم دیدم فوقولاده باهاش گرم گرفتم ومث دوتا دوست صمیمی داشتم باهاش صحبت میکردم تاسرحدی گرم بودبامن که اصلا همه چیزو فراموش کردم عرق چشمای مظلومش شدم چقد این نگاه پاک دلمو میلرزوند چقدر دوست داشتنیه با نگاهش مست میشم که یهو نگام رفت رو لباش و قفل شد اون گرم تعریف کردن بود وحواسش به من نبود نمیدونم چی شد خاستم نزدیک شم و ببوسمش که یهو کل اون اتفاقا جلوی چشمام رد شد و غرورم اجازه نداد از اول هم اومده بودم یکم حالشو بگیرم ولی اون ازین ادما نبود که کم بیاره پشیمون شدم بلند شدم که برم اونم برای ادب بلند شد چه جالب چقدر خانم شده قبلا مث گاو میموند
نمیدونم چیشد وقتی خاستم از کنارش رد شم قلبم منو کشوند سمتش و سریع حمله ور شدم به لباش خیلی محکم میبوسیدمش داشت دستوپامیزد تا خودشو از شرم خلاص کنه ولی نزاشتم طعم عشق دلتنگی و عسل میداد وقتی ازش جدا شدم متوجه نگاه عصبیش شدم ولی اصلا از کارم پشیمون نشدم خیلی سریع زد توی گوشم ولیاصلا برام مهم نبود که اینکارو کرده حس میکردم یه بار که خیلی وقته رودوشمه برداشته شده والا حس خوبی بم دست داده خاست بره که دستاشو گرفتم خیلی دستو پامیزد خودشو ازمازموا کنه ولی نذاشتم و کشیدمش توی بغلم اصلا به دستو پازدناش توجه نکردم و مشتای کوچیکش جاییمو نمیگرفت فقط سرمو کردم توی موهاش و اون. به خودم چسبوندم میدونستم الا همه دارن به مانگاه میکنن ولی اصلا برام مهم نبود کاری که دلم میگفت روانجام دادم و برای اولین بار حس خوشی داشتم
حس پرواز داشتم که به زور خودشو از توی بغلم کشید و دوید خاستم دنبالش برم که یه نفر محکم منو کشیدوبرد انقدر سریع اتفاق افتاد که تا به خودم اومدم دیدم کل بچه ها(بی تی اس)با قیافه های توهم و ابرو های گره خرده بهم خیره شدن تا خاستم حرفی بزنم و از خودم دفاع کنم نامجون پاپیش گذاشت و به عنوان لیدر بی تی اس کلی بهم کوبید حرفاشو بقیه هم تایید میکردن و من تک مونده بودم میون 6تا پسر عصبانی که با منیجر که تازه اومده بود شدن7تا عالیه ولی اصلا به حرفاشون گوش ندادم چون تا فضا سیر میکردم حس خوبی داشتم ولی وقتی یهو یادم اومد اون الا جلوی اون همه خبر نگار منوپس زد وبهم سیلی زد بهم برخورد بخاطر همین کاراشه که من جذبش شدم یهو بافریاد نامجون به خودم اومدم که از چشماش خون میبارید بدبخت حق داشت من یه ادم معروف جلو همه یه دختر خارجی ببوسم و اون بهم سیلی بزنه فک نکنم خوب باشه شایدم اصلا خوب نیست یعنی اصلااااااا خوب نیست اره مرتکب اشتباه بزرگی شدم که باید حواسم به رفتارام باشه و منتظر عواقب کارم باشم ولی با فکر بوسه لبخند ملیحی رولبم شکل گرفت که بایاد سیلی پاک شد تو عالم خودم بودم که با صدای جونگ کوک به خودم اومدم جیمین و کوکی مث ادم ندیده ها اومده بودن تو حلقم وهی میگفتن خب خب خب..!
واقعا تعجب کرده بودم این دوتا همون دوتا نیس
۱۴۲.۱k
۳۰ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.