با من قدم بزن
با من قدم بزن
در کوچه ای پر از اقاقی
پشت حصار گلی
که میرسد به طلوع افتاب
با من قدم بزن
تابستان زمستان بهار
زیر سایه درختی
پایین دست چشمه
که هنوز نمیگذرد از او گلی
با من قدم بزن
در تن یک غزل
بر وزن چشمها چشمها چشمهایت
در کناره ی سپید
که هنوز جریان دارد فروغ
با من قدم بزن
در یک دنیا جای خالی
پر یک اتاق حضور
در خیالی از نفس افتاده
#با_من_قدم_بزن
#امیرعلی_قربانی
#چکامه_های_باران
#شعر_سپید
https://t.me/chekamehaibaran
در کوچه ای پر از اقاقی
پشت حصار گلی
که میرسد به طلوع افتاب
با من قدم بزن
تابستان زمستان بهار
زیر سایه درختی
پایین دست چشمه
که هنوز نمیگذرد از او گلی
با من قدم بزن
در تن یک غزل
بر وزن چشمها چشمها چشمهایت
در کناره ی سپید
که هنوز جریان دارد فروغ
با من قدم بزن
در یک دنیا جای خالی
پر یک اتاق حضور
در خیالی از نفس افتاده
#با_من_قدم_بزن
#امیرعلی_قربانی
#چکامه_های_باران
#شعر_سپید
https://t.me/chekamehaibaran
۹۳۶
۰۹ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.