سه ارباب خشن پارت (۲۶)
ویو ا/ت
یه شنوت خریدم و گزاشتم داخل اتاق مشترکشون
از جیمین پرسیدم که چطور میشه تثویرای دوربین رو چک کرد ولی هیچی بهم نگفت کنج کاو تر از قبل شده بودم
دوربینای ساختمونو هک کردم و نشستم تا ببینم چی میشه
شب شد و همه رفتن سراغ اتاقاشون
منم رفتم تا ببینم چه خبره
لپ تاب رو روشن کردم و یه بستنی بزرگ سفارش دادم
شرو کردم به خوردن بستنی چراغ هارو خاموش کردم تا کسی نفهمه
همین طوری داشتن قوربون صدقه هم میرن که تهیونگ پا شد و روی اون هرزه خیمه زد اشک تو چشام جمع شده
یعنی این طوری مجبورش کرده بودن چره هرچی میشه به من دروغ میگن
ولی خو تهیونگ دیگه مال من نیست پس نمیخاد خودمو ناراحت کنم
وقتی اون کارای چندشو تموم کردن تهیونگ رفت سراغ حموم
ولی اون هرزه باهاش نرفت
میخاستم تصویرو قط کنم که اون هرزه گوشی تهیونگو ورداشت
دست کشیدم و شروع کردم به دیدن
با یکی داشت حرف میزد ولی نفهمیدم چی میگه
پس شنوت رو روشن کردم اون داشت از محموله حرف میزد
هرزه خانوم: مارتین همه چی داره خوب پیش میره همین الان تهیونگ منو کرد خیلی درد میکنه خدا کنه زود تموم شه دارم میمیرم
مارتین: چیزی نیست عشقم باشه همچی داره خوب پیش میره بزار بهت اعتماد کنه
هرزه خانوم: باشه ولی این ا/ت اومده اینجا نکنه نقشه هامونو خراب کنه من صد درصد باید از تهیونگ انتقام بگیرم
مارتین: نه چیزی نمیشهخودتو نگران نکن
ا/ت: اههه چندهش حالم بهم خورد فردا دستت رو میشه هرزه خانوم
فردا:
ا/ت: توجه توجه همه جم شید ببینم
هیچ کسی نیومد
اهای با شمام بیاین ببینم
بازم هیچ کس نیومد
ا/ت: باید برم بالا اههه
تق تق
ا/ت: کوک بدار شو باهات کار دارم
کوک: نمیتونم بعدا کارتو بگو یه روزه تعطیل کردیم بزار همونم خوش باشیم
ا/ت: نه نمیشه بیدار شو ببینم
کوک: باشه تو برو حالا
تق تق
ا/ت: تهیونگ پا نمیشه کار دارم باهاتون
صدای باد
ا/ت: تهیونگ مگه با تو نیستم کری مگه
تهیونگگگگگ
اینطوری فایده نداره باید برم داخل
رفتم داخل که صدای حموم کردن یه نفر میومد فکر کنم همون هرزه خانومه کثیف از دیشب تا الان نرفته حموم
ا/ت: تهیونگ تهیونگ پاشو باهات کار دارم
داشتم تهیونگو بیدار میکردم که منو کیشید و افتادم روش
ا/ت: آخخخ ببخشید الان پا میشم
تهیونگ: نه نمیخام پاشی بزار یه چند دقیقه ای همینطوری بمونیم
ا/ت:......
یه شنوت خریدم و گزاشتم داخل اتاق مشترکشون
از جیمین پرسیدم که چطور میشه تثویرای دوربین رو چک کرد ولی هیچی بهم نگفت کنج کاو تر از قبل شده بودم
دوربینای ساختمونو هک کردم و نشستم تا ببینم چی میشه
شب شد و همه رفتن سراغ اتاقاشون
منم رفتم تا ببینم چه خبره
لپ تاب رو روشن کردم و یه بستنی بزرگ سفارش دادم
شرو کردم به خوردن بستنی چراغ هارو خاموش کردم تا کسی نفهمه
همین طوری داشتن قوربون صدقه هم میرن که تهیونگ پا شد و روی اون هرزه خیمه زد اشک تو چشام جمع شده
یعنی این طوری مجبورش کرده بودن چره هرچی میشه به من دروغ میگن
ولی خو تهیونگ دیگه مال من نیست پس نمیخاد خودمو ناراحت کنم
وقتی اون کارای چندشو تموم کردن تهیونگ رفت سراغ حموم
ولی اون هرزه باهاش نرفت
میخاستم تصویرو قط کنم که اون هرزه گوشی تهیونگو ورداشت
دست کشیدم و شروع کردم به دیدن
با یکی داشت حرف میزد ولی نفهمیدم چی میگه
پس شنوت رو روشن کردم اون داشت از محموله حرف میزد
هرزه خانوم: مارتین همه چی داره خوب پیش میره همین الان تهیونگ منو کرد خیلی درد میکنه خدا کنه زود تموم شه دارم میمیرم
مارتین: چیزی نیست عشقم باشه همچی داره خوب پیش میره بزار بهت اعتماد کنه
هرزه خانوم: باشه ولی این ا/ت اومده اینجا نکنه نقشه هامونو خراب کنه من صد درصد باید از تهیونگ انتقام بگیرم
مارتین: نه چیزی نمیشهخودتو نگران نکن
ا/ت: اههه چندهش حالم بهم خورد فردا دستت رو میشه هرزه خانوم
فردا:
ا/ت: توجه توجه همه جم شید ببینم
هیچ کسی نیومد
اهای با شمام بیاین ببینم
بازم هیچ کس نیومد
ا/ت: باید برم بالا اههه
تق تق
ا/ت: کوک بدار شو باهات کار دارم
کوک: نمیتونم بعدا کارتو بگو یه روزه تعطیل کردیم بزار همونم خوش باشیم
ا/ت: نه نمیشه بیدار شو ببینم
کوک: باشه تو برو حالا
تق تق
ا/ت: تهیونگ پا نمیشه کار دارم باهاتون
صدای باد
ا/ت: تهیونگ مگه با تو نیستم کری مگه
تهیونگگگگگ
اینطوری فایده نداره باید برم داخل
رفتم داخل که صدای حموم کردن یه نفر میومد فکر کنم همون هرزه خانومه کثیف از دیشب تا الان نرفته حموم
ا/ت: تهیونگ تهیونگ پاشو باهات کار دارم
داشتم تهیونگو بیدار میکردم که منو کیشید و افتادم روش
ا/ت: آخخخ ببخشید الان پا میشم
تهیونگ: نه نمیخام پاشی بزار یه چند دقیقه ای همینطوری بمونیم
ا/ت:......
۲۱.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.