گاهی دوست دارم در آغوش جسمت به خواب برم

گاهی دوست دارم در آغوش جسمت به خواب برم....
خوابی عمیق...
آنقدر عمیق به وسعت غم هایم....
آنقدر عمیق به عمق درد هایم...
در تمام این هیاهویی که همچون خشم، نفرت، غم، درد و دلتنگی تمام مغذم را فرا گرفته اند...
اندکی از آن فضای هیاهو را...
به تو اختصاص داده ام...
اندکی از مغذم...
فقط برای تو...
برای لبخند هایت....
برای چشمانت...
برای لب هایت...
برای دستانت...
برای جسمت...
برای روحت...
برای آنچه هست و نیست...
دلتنگتم...
مشتاق آغوش هایت هستم یا معتاد؟
نمیدام
اما می‌دانم نیازش دارم
میدادم آغوشت را میخواهم...
لمست را می‌خواهم...
بوسه هایت را می‌خواهم...
میخواهم حضورت را هر لحظه..
تک تک لحظه هایی که نفس میکشم
پلک میزنم
حرف می‌زنم
و راه میرم را در کنار خودم احساس کنم...
نمی‌دانم حدفم از نوشتن اینها چیست...
اما می‌دانم نیازش دارم...
ای کاش در کنارم بودی...
عشق خیالی من....

________________________________________________

این متن رو همینجوری نوشتم... شاید مخاطب داشته باشه... شایدم نداشته باشه.... درکل... میخواستم هم بگم که زندم و بگم که یک سوپرایز دارم براتون... این نوشته رو... میدمش به شما... برای شما... از اونجایی که اون فرد.. هیچ وقت قرار نیست این نوشته رو بخونه... میدمش به شما... دوستتون دارم... هینا قراره با یک سوپرایز برگرده... ♡★
دیدگاه ها (۱۴)

دوستت داشتن اما... ( فلیکس P1)

وقتی دوستت دارن.. (فلیکس... P2)

وقتی دوستت داشتن اما... (چانگبین. هیونجین)

وقتی دوستت داشتن اما... (مینهو. چان)

موسیقی

او را به گونه ای میخواهم ...که گویی اگر در سینه ام نباشد خوا...

عباد الرحمن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط