یه سری دوست داشتنا هست

یه سری دوست داشتنا هست،
از اول بوی غم میده؛
تو ترافیکی باهاش دستاشو محکم گرفتی،
میدونی این دستا همیشگی نیست...
تو تولدت شمعتو فوت میکنی و تنها آرزوت اونه،
میدونی آرزوی محاله...
تو کافه نشستی باهاش قهوه میخوری،
تلخ با قند چشاش،
میدونی یه روز باید تلخ بخوری تلخ تلخ...
یه دوست داشتنا هست،
بوی جدایی میده،
بوی اولی و اخری بودن،
ولی عجیب آدم دلش میخواد باشه با این اولی و اخریه...
حتی به قیمته جدایی،
حتی به قیمت تباهی...
#دستنوشتع
دیدگاه ها (۲)

:)

باشه بهش فکر نمیکنمگریه هم نمیکنمخاطره هاشم مرور نمیکنمشیر گ...

💭 نمی تونستم از رفتن منصرفش کنم- پس چی کار کردی؟- نشستم کنار...

برای آنکه برگردی؛سلامش را جواب ندهی؛بغلش نروی...تمام هفته را...

قلدر مدرسه ( پارت ۲۸ )

پارت : ۲۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط