داشتم کنار مامانم کتاب میخوندم ی لحضه به اینجاش رسیدم بعد
داشتم کنار مامانم کتاب میخوندم ی لحضه به اینجاش رسیدم بعد سعی کردم نخندم واسه همین سرفه کردم ولی بازم کمی خندیدم مامانم و بقیه ی جوری نگام کردن بعد مامانم گفت بیار ببینم به چی این جوری میخندی داشتم سکته میکردم خدا نصیبتون نکنه😅😅😅اسم کتاب تاج دو قلو ها است کتاب خوبیه
۱.۶k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.