از آن دَمـی کـه گـرفتـم تـو را در آغـوشـم
از آن دَمـی کـه گـرفتـم تـو را در آغـوشـم
هنــوز پیــرهنـم را، نَشُستـه می پـوشـم
هنــوز بـوی تـو از تـار و پـودِ زنـدگـی ام
نـرفتـه است کـه خـود را بـه عطر بفروشم
عجب مدار ازاین جوششۍکه درمن هست
که من به هُرمِ نفسهاۍتوست که میجوشم
کجـا بـه پیـری و سستی و ضعف روی آرَم
منی کـه آب حیـات از لـبِ تـو می نـوشم
بـه بـوسـه ای کـه گرفتم، در آخرین لحظه
بـرای بـوسـه ی دیگـر دوبـاره می کـوشم
بـرای آنـکـه بـدانـی ، کـه بـر سـرِ عهـدم
بــرای آنـکـه بـدانـی، نشـد فــرامـوشم
قسم به بوسه آخر قسم بـه اشکِ تو... من
هنــوز پیــرهنــم را نَشُستـه می پـوشم
هنــوز پیــرهنـم را، نَشُستـه می پـوشـم
هنــوز بـوی تـو از تـار و پـودِ زنـدگـی ام
نـرفتـه است کـه خـود را بـه عطر بفروشم
عجب مدار ازاین جوششۍکه درمن هست
که من به هُرمِ نفسهاۍتوست که میجوشم
کجـا بـه پیـری و سستی و ضعف روی آرَم
منی کـه آب حیـات از لـبِ تـو می نـوشم
بـه بـوسـه ای کـه گرفتم، در آخرین لحظه
بـرای بـوسـه ی دیگـر دوبـاره می کـوشم
بـرای آنـکـه بـدانـی ، کـه بـر سـرِ عهـدم
بــرای آنـکـه بـدانـی، نشـد فــرامـوشم
قسم به بوسه آخر قسم بـه اشکِ تو... من
هنــوز پیــرهنــم را نَشُستـه می پـوشم
۳.۹k
۲۶ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.