شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد

شانه اَت را دیر آوَردی سَرَم را باد بُرد
خِشت خِشت و آجُر آجُر پیکَرَم را باد بُرد

#حامد_عسکری
دیدگاه ها (۵)

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دارتا دست خداحافظی اش را بفشارم....

آن چنان مِهرِ تواَم دَر دِل و جان جای گِرِفت که اَگَر سَر بِ...

ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها بر سر کوی تو بی نام و ن...

ماهی تنهای تنگم،کاش دست سرنوشتبرکه ای کوچک به من میداد! دریا...

آوار‌ یعنی نداشتن شانه های تووقتی دلتنگی هایم در من فرو می‌ر...

نخل عمرم خم شده از گردش چرخ زمان...ریشه ام در خاک ماند اما س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط