هر آغازی را پایانی است و هیچ دوره ای را از این پایان گریز
هر آغازی را پایانی است و هیچ دوره ای را از این پایان گریزی نیست. جبر زمان به هیچ موجودی رحم نمی کند، دوران قهرمانی هم پایان یافتنی است فرقی هم ندارد پله باشی یا مارادونا، زیکو باشی یا ماتیوس، بهزادی باشی یا عابدزاده یا حتی مهدی مهدوی کیا!
مهدی ما یا میدی هامبورگی ها مردی از نسل طلایی دهه ۷۰فوتبال ایران است. نسلی که کم کم خاطراتش را غبار می گیرد. مهدوی کیا همان است که دالیان را شوت های سرکش خود به جهنم چینی ها تبدیل کرد، مهدی همان است که در المپیک ژرلان تیر خلاص را بر تیم ملی آمریکا شلیک کرد تا تضمین کننده اولین و آخرین برد تیم ملی ایران در رقابت های جام جهانی باشد، مهدی همان است که با درخشش هایش در بوندس لیگا سرمان را بالا می گرفتیم و وقتی به او لقب موشک را دادند غرور ایرانی بودنمان را با تمام شیرینی اش حس می کردیم، وقتی هم سلطان پاس گل بوندس لیگا شد لذت مان بیشتر شد و....
هر آغازی را پایانی است و مهدی مهدوی کیا هم تصمیم گرفت تا نقطه پایان دوران بازیگری خود در مستطیل سبز را بگذارد. پنجشنبه ۲۴اسفندماه ۹۱پایانی بود که مهدی بر آن مصمم شد. وقتی با کادر فنی پرسپولیس صحبت کرد و متوجه شد که در برنامه های این تیم تا پایان فصل جایی ندارد تصمیمش را زود تر علنی کرد. خودش قبلا گفته بود در پایان فصل خداحافظی خواهد کرد ولی حالا یکی دو ماه آن را جلو تر انداخته است. شاید نباید به بازیگری در فوتبال ایرانی برمی گشت. شاید هم همان نیم فصلی که در استیل آذین بازی کرد برایش کافی بود، ولی مهدی می خواست با پیراهن پرسپولیس خداحافظی کند. وقتی در آغاز لیگ یازدهم حمید استیلی او را نخواست به داماش رفت تا حداقل بوی پرسپولیس را از عابدینی بگیرد ولی مهدی متعلق به فوتبال شهر باران نبود و بعد از سقوط استیل آذین به دسته اول، ناکامی در جلب نظر تماشاگران رشتی باعث شد تا آنجا هم در روزهای پایانی دلخور باشد ولی سرانجام مزد صبرش را گرفت و در نیم فصل دوره قبل به پرسپولیس آمد. گویا برای دربی آمده بود چون وقتی همراه با زاید در ترکیب پرسپولیس ۱۰نفره قرار گرفت، آزادی را به جهنمی برای مظلومی تبدیل کرد و بازی را در نهایت ۳ - ۲بردند. شاید بهتر بود مهدی کوله بار افتخارات خود را در پایان لیگ یازدهم می بست ولی نتیجه گیری ضعیف قرمز ها باعث شد تا مهدوی کیا یک فصل دیگر هم تصمیم به ماندن بگیرد. چند هفته ای عصای دست ژوزه شد تا کابوس مرد پرتغالی پائین تر از رده یازدهم نرود ولی بازهم دست تقدیر با مهدی سر سازگاری نداشت. با آمدن یحیی دوباره از جمع نفرات اصلی خارج شد، نمی دانیم کمردردش واقعی بود یا مصلحتی ولی به هرحال چند هفته ای را هم به این بهانه دور از میدان بود و سرانجام تصمیمی گرفت به سبک خودش و بدون جنجال و حاشیه سازی با دنیای بازیگری وداع کند. البته قرار است اگر پرسپولیس به فینال جام حذفی برسد، چند دقیقه ای در آن بازی باشد و خداحافظی کند ولی آنچه هست دیگر در لیگ مهدی را در جمع قرمز ها نخواهیم دید. واقعا آیا اصرار مهدی برای بازگشت به پرسپولیس این همه ارزش داشت؟ برای قرمزدوستان بابت آن دربی ۱۰نفره پاسخ مثبت است ولی از بابت خود مهدی... به هرحال بدرود موشک!
#مهدی_مهدوی_کیا
#آرش
مهدی ما یا میدی هامبورگی ها مردی از نسل طلایی دهه ۷۰فوتبال ایران است. نسلی که کم کم خاطراتش را غبار می گیرد. مهدوی کیا همان است که دالیان را شوت های سرکش خود به جهنم چینی ها تبدیل کرد، مهدی همان است که در المپیک ژرلان تیر خلاص را بر تیم ملی آمریکا شلیک کرد تا تضمین کننده اولین و آخرین برد تیم ملی ایران در رقابت های جام جهانی باشد، مهدی همان است که با درخشش هایش در بوندس لیگا سرمان را بالا می گرفتیم و وقتی به او لقب موشک را دادند غرور ایرانی بودنمان را با تمام شیرینی اش حس می کردیم، وقتی هم سلطان پاس گل بوندس لیگا شد لذت مان بیشتر شد و....
هر آغازی را پایانی است و مهدی مهدوی کیا هم تصمیم گرفت تا نقطه پایان دوران بازیگری خود در مستطیل سبز را بگذارد. پنجشنبه ۲۴اسفندماه ۹۱پایانی بود که مهدی بر آن مصمم شد. وقتی با کادر فنی پرسپولیس صحبت کرد و متوجه شد که در برنامه های این تیم تا پایان فصل جایی ندارد تصمیمش را زود تر علنی کرد. خودش قبلا گفته بود در پایان فصل خداحافظی خواهد کرد ولی حالا یکی دو ماه آن را جلو تر انداخته است. شاید نباید به بازیگری در فوتبال ایرانی برمی گشت. شاید هم همان نیم فصلی که در استیل آذین بازی کرد برایش کافی بود، ولی مهدی می خواست با پیراهن پرسپولیس خداحافظی کند. وقتی در آغاز لیگ یازدهم حمید استیلی او را نخواست به داماش رفت تا حداقل بوی پرسپولیس را از عابدینی بگیرد ولی مهدی متعلق به فوتبال شهر باران نبود و بعد از سقوط استیل آذین به دسته اول، ناکامی در جلب نظر تماشاگران رشتی باعث شد تا آنجا هم در روزهای پایانی دلخور باشد ولی سرانجام مزد صبرش را گرفت و در نیم فصل دوره قبل به پرسپولیس آمد. گویا برای دربی آمده بود چون وقتی همراه با زاید در ترکیب پرسپولیس ۱۰نفره قرار گرفت، آزادی را به جهنمی برای مظلومی تبدیل کرد و بازی را در نهایت ۳ - ۲بردند. شاید بهتر بود مهدی کوله بار افتخارات خود را در پایان لیگ یازدهم می بست ولی نتیجه گیری ضعیف قرمز ها باعث شد تا مهدوی کیا یک فصل دیگر هم تصمیم به ماندن بگیرد. چند هفته ای عصای دست ژوزه شد تا کابوس مرد پرتغالی پائین تر از رده یازدهم نرود ولی بازهم دست تقدیر با مهدی سر سازگاری نداشت. با آمدن یحیی دوباره از جمع نفرات اصلی خارج شد، نمی دانیم کمردردش واقعی بود یا مصلحتی ولی به هرحال چند هفته ای را هم به این بهانه دور از میدان بود و سرانجام تصمیمی گرفت به سبک خودش و بدون جنجال و حاشیه سازی با دنیای بازیگری وداع کند. البته قرار است اگر پرسپولیس به فینال جام حذفی برسد، چند دقیقه ای در آن بازی باشد و خداحافظی کند ولی آنچه هست دیگر در لیگ مهدی را در جمع قرمز ها نخواهیم دید. واقعا آیا اصرار مهدی برای بازگشت به پرسپولیس این همه ارزش داشت؟ برای قرمزدوستان بابت آن دربی ۱۰نفره پاسخ مثبت است ولی از بابت خود مهدی... به هرحال بدرود موشک!
#مهدی_مهدوی_کیا
#آرش
۲.۰k
۰۶ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.