خواستم در بکنم سیزدهم را، ناگه...
خواستم در بکنم سیزدهم را، ناگه...
روسری از سر تو وا شد و بیچاره شدم
دست در سبزه و چشمم پی چشمان تو بود
گره زلف تو را دیدم و آواره شدم...!
روسری از سر تو وا شد و بیچاره شدم
دست در سبزه و چشمم پی چشمان تو بود
گره زلف تو را دیدم و آواره شدم...!
۹۰۶
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.