فیک ستاره من (پارت8)
فیک ستاره من (پارت8)
مدیر رفت سمت میز جیمین و تهیونگ جنگکوک و گفت
مدیر: چه خبراا قشگلا
جیمین: هیچ
تهیونگ: سلامتی
جنگکوک: به ببین کیی اینجاست اقای مدیر دخترتون خوبه؟
*جیمین از پایین میز محکم زد به پای جنگکوک*
جنگکوک: اییی
جیمین: اقای مدیر بفرمایید بشینید
مدیر: کی از روح این جزیره خبر داره
جیمین جنگکوک تهیونگ یک زمان گفتن: چییی
مدیر: گفته شده شبا داخل این جزیره یه روحی میاد کل اینجا رو درو میزنه و و ادم های که بیدارن رو با چاقووو میکشهههههه
*جنگکوک از صندلی افتاد*
تهیونگ: چیییییی
جیمین: این مزخرفا روباور نکنید
مدیر: مزخرفا (خنده ریز)
جیمین گفت..........
مدیر رفت سمت میز جیمین و تهیونگ جنگکوک و گفت
مدیر: چه خبراا قشگلا
جیمین: هیچ
تهیونگ: سلامتی
جنگکوک: به ببین کیی اینجاست اقای مدیر دخترتون خوبه؟
*جیمین از پایین میز محکم زد به پای جنگکوک*
جنگکوک: اییی
جیمین: اقای مدیر بفرمایید بشینید
مدیر: کی از روح این جزیره خبر داره
جیمین جنگکوک تهیونگ یک زمان گفتن: چییی
مدیر: گفته شده شبا داخل این جزیره یه روحی میاد کل اینجا رو درو میزنه و و ادم های که بیدارن رو با چاقووو میکشهههههه
*جنگکوک از صندلی افتاد*
تهیونگ: چیییییی
جیمین: این مزخرفا روباور نکنید
مدیر: مزخرفا (خنده ریز)
جیمین گفت..........
۶.۱k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.