در آنسوی شهر

...
در آنسوی شهر،
دلتنگی غرق دلتنگیِ خویش،
به روزهای بارانی
به دست های رها شده
به عهدهای شکسته شده
و
به مهاجری که گفت می مانم و نماند، می اندیشد

#دلنوشته_زبردست
#گل
#ایران_زیبا
#عصر_زمستانی در "پارک طالقانی" منطقه ۳ تهران
#شهر #دلتنگی #غرق #باران #روزهای_بارانی #دست #رها #عهد #شکسته #مهاجر #ماندن #اندیشه #پارک #پارک_طالقانی #تهران #زمستان #بهمن
#flowers
#flower
#tehran_iran
دیدگاه ها (۰)

...هر صبح که می آمدی،خورشید رد پاهایت را صاف میکردتا حسودان،...

...خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنیدیوانگان سلسله‌ات را رها ک...

...شهپر پروانه ما را جلا در آتش استصیقل آیینه تاریک ما در آت...

...از سردی و سختی انتظار، خسته نخواهم شدهمانند درختی که زیر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط