آرزوهای ساده ای که قرار نیست واقعی باشه

آرزوهای ساده ای که قرار نیست واقعی باشه :)
نمیدونم مثلا دعوت شم مهمونی لباس شیک بپوشم تو راه یه دسته گل بخرم برای میزبان بعد مثلا کل مهمونی بگیم بخندیم ورق بازی کنیم بوی تند سیگار میان عطر گم بشه
بعدش زرشک پلو با مرغ و سالاد که زدی بری توی حیات‌ شروع کنی به شستن ظرف ها
آخرش هم دور هم شعر بخونیم و ساز و رقصی باشه
شیرینی باقلوا غرقت کنه و تلخی چای یادت بیاره که اینا رویا نیست واقعیته
دیدگاه ها (۰)

ویران شده را حوصله ی منت معمار نباشد ویرانه ی ما را بگذارید ...

در این امت تنهاتربت غریبغربت پیدا صراط ناپیدا قبله مفقودکعبه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط