The school of the rich

The school of the rich
مدرسه ی ثروتمندان
part۷

چجوری بگم انگار یه چیزی تو وجودم شکست سعی کردم طبیعی جلوه بدم اومدن جلو و تولدمو تبریک گفتن کوک یه کادو جلوم گرفتم و منم اونو گرفتم و بازش کردم یه گردنبند مسخره برام خریده بود واقعا ناراحت شدم

کمی گذشت و من رفتم پیشش و گفتم کوک باید باهم صحبت کنیم اون با بی میلی قبول کرد


رفتیم روی تراس،و منم شروع کردم
(علامت سولا + و علامت کوک _)
+جونگکوک معلومه چت شده؟
_مگه من چمه؟
+همین که بهم بی محلی میکنی و با اون دختره که حتی اسمش نمیدونم میگردی، میشه بپرسم این کارات چه منظوریو میرسونه؟
_ببین سولا اولن که اون دختر اسمش جنیفره و دوم اینکه تو چقدر احمقی که بعداز این هم مدت هنوز نفهمیدی که من دوست ندارم و من جنیفرو دوست دارم(پوزخند)
+ هی تو مگه نمیگفتی که منو دوست داری و عاشقمی؟(با داد)
_ من از همون اولم عاشقت نبودم خانوم کوچولو واقعا فکر کردی من از دختری که هیچی نداره خوشم میاد(پوزخند)
+میشه بگی من چیم کمه؟
_نه خانواده درست و درمونی داری(گایز کوک نمیدونه که خانواده سولا چیکارس) نه قیافه داری نه اندام که همیشه با لباسای گشاد میبینمت(پوزخند) خنگم که هستی من نمیدونم چی تو خودت دیدی که با این اعتماد به نفس جلوم وایستادی
+پس حالا که اینطوره بیا هیچوقت همو نبینیم اقای جئون جونگکوکک(با داد و بغض)

_______________~
نظرتون؟