استاد ادبیاتمون ؛ چندین سال قبل عاشق دختری شد که
استاد ادبیاتمون ؛ چندینسال قبل عاشقدختری شد که
از خودش بزرگتر بود، اون بندهخداهم دوسشداشته
ولی از ترس پشیمونی بعدش رفت !
هر وقت کلمهی عشق رو میشنید، یهآهِ عمیق میکشید.
بعد میخوند :
- ای وای بر اسیری کَز یاد رفتهباشد ؛
در داممانده باشد، صیاد رفتهباشد . .
ویرگــــول؛
از خودش بزرگتر بود، اون بندهخداهم دوسشداشته
ولی از ترس پشیمونی بعدش رفت !
هر وقت کلمهی عشق رو میشنید، یهآهِ عمیق میکشید.
بعد میخوند :
- ای وای بر اسیری کَز یاد رفتهباشد ؛
در داممانده باشد، صیاد رفتهباشد . .
ویرگــــول؛
۶.۱k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.