خدا صدای من را بشنو

خدا، صدای من را بشنو،
در این سکوت عمیق،
گام می‌زنم گم‌شده،
در این دنیای تاریک.

غم بر سینه‌ام سنگینی می‌کند،
اشک‌ها بی‌پایان می‌ریزند،
به دنبال پرتو نوری‌ام،
اما تاریکی، باغ من است.

شک و تردید مرا در آغوش می‌گیرد،
چون mantle از تنهایی،
دل فریاد می‌زند برای عشق،
اما درد، آهنگ من است.

خدا، امید کجاست؟
در میان این همه درد و رنج،
کمکم کن تا نیزه را پیدا کنم،
که مرا به آزادی ببرد.

بگذار صبح را ببینم،
و گرمای خورشید را احساس کنم،
بگذار ایمان دوباره زنده شود،
و من چراغ خود را بیابم.

خدا، حال من خوب نیست، این حقیقت است،
اما در تو آرامش می‌جویم،
حتی در درد، تو را می‌شناسم،
و در کنار تو، خدا، به زندگی ادامه می‌دهم. 💔🤲
دیدگاه ها (۰)

وقتی کسی کارهای خوبت را ندید، غمگین نشو. به هر حال، خورشید ه...

با تو اشتباه می‌کنند و هنوز می‌خواهند تو را وادار کنند فکر ک...

همه ما اشتباه می‌کنیم، اشتباهات ما باعث می‌شود که بخواهیم دی...

یک بار به بازار رفتم، عاشق گل‌ها هستم، هر نوع گلی. وقتی داشت...

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل اول — ...

از تو سکوت مانده و از من، صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط