سینه ای سوخته در

سینه ای سوخته در
حسرت یک عشق محال
نگهی گمشده در پرده رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
چه ره آورد سفر دارم
ای مایه عمر...؟

" فروغ فرخزاد "
دیدگاه ها (۰)

در دو چالِ گونه ات دنيايِ من جا ميشودعاشقِ دنيايِ خويشم لحظه...

گفتی چرا سخن نکنی چون به من رسی؟نَظّاره‌ی جمال تو خاموشی آور...

دوستت می دارم بی آنکه بخواهمت...!نهايت عاشقی است اين؟آن وعده...

گواهی می‌دهم... به گنجشک‌هایی که از چشم‌های تو...تا قلب من پ...

.دکلمه شعر فروغ با صدای زیبای حمیرا می روم خسته و افسرده و ز...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط